• خانه 

ماء معین

نشانت را کجا جویم؟

23 آذر 1398 توسط صفیه جعفرپور

محل زندگی حضرت مهدی علیه السلام

 

 

صفیه جعفرپور[1]

چکیده
چگونگی زندگی حضرت مهدی علیه السلام و بسیاری از موضوعات مربوط به حیات ایشان را جزء امور پنهان نظام هستی باید دانست. یکی از این موضوعات، محل زندگی آن حضرت (عج) در طول غیبت ایشان است. هدف تحقیق، بیان محل زندگی امام زمان علیه السلام می­باشد، که در سه دوره زندگی حضرت، یعنی دوران زندگی با امام عسکری علیه السلام، دوران غیبت صغری و دوران غیبت کبری به این موضوع پرداخته است. یافته­های تحقیق نشان داد که امام عصر (ارواحناه فداء) در شهر سامرا به دنیا آمدند و تا روز شهادت امام حسن عسکری علیه السلام در منزل پدرشان در شهر سامرا بودند، در زمان غیبت صغری که چهار نایب خاص آن حضرت علیه السلام که با ایشان رابطه مستقیم داشتند، می­توان حدس زد که حضرت علیه السلام محل سکونت خود را در جایی قرار داده بودند که امکان دسترسی نایبان به ایشان باشد، اما در زمان غیبت کبری «پنهان زيستى امام» ايجاب مى كند كه مسكن و مكان زندگى او، كاملاً مخفى و ناشناخته بماند. از مجموع روايات و حكايات معتبر، برداشت مى شود، از جمله شهرهایی که به‌طور مسلّم به مقدم مبارک امام زمان علیه‌السلام مزین شده است، مدینه طیبه، مکه معظّمه، نجف اشرف، کوفه، کربلا، کاظمین، سامرّا، مشهد، قم و بغداد است.

کلمات کلیدی: امام , مهدی ، غیبت، محل

 

 

مقدمه
موضوعی كه در اذهان بسیاری از مسلمان وجود دارد، تأمل در محل اقامت حضرت ولی عصر(عج) است! گاه افرادی این موضوع را مستمسك تحقیر و تسمخر قرار داده ـ همچون وهابیان كه با طرح این شبهه كه چگونه شیعیان امامیه داعیه حضور امام دوازدهم­شان را دارند در حالی كه خبری از محل اقامت و نحوه معاش او ندارند ـ و گاه موجب شده است، که این نامعلوم بودن محل زندگی آن حضرت در دوران غیبت کبری عده‌ای به گمانه‌زنی‌هایی سست و واهی بپردازند و به طرح محل‌هایی که اثبات آنها کاری بس مشکل است روی آوردند.

مشتاقانی هم وجود دارد که هر صبح جمعه می­سرایند: «ای کاش می‌دانستم در چه جایی منزل گرفته‌ای و چه سرزمینی و مکانی تو را در بر گرفته است! آیا در کوه رضوایی و یا جای دیگری و یا در ذی طوی هستی؟ دشوار است بر من که مردمان را ببینم و تو دیده نشوی.»

حال برای روشن شدن این موضوع، این تحقیق با هدف بیان محل زندگی حضرت مهدی علیه السلام انجام شده است. که در سه دوره زندگی حضرت، یعنی دوران زندگی با امام عسکری علیه السلام ، دوران غیبت صغری و دوران غیبت کبری به این موضوع پرداخته است.

شکی نیست که حضرت در شهر سامرا به دنیا آمده و تا روز شهادت امام حسن عسکری علیه السلام در منزل پدرشان در شهر سامرا بودند. در زمان غیبت صغری که چهار نایب خاص آن حضرت علیه السلام که با ایشان رابطه مستقیم داشتند، می توان حدس زد که حضرت (ع) محل سکونت خود را در جایی قرار داده بودند که امکان دسترسی نایبان به ایشان باشد، از برخی روایات و حکایات معتبر چنین استفاده می‌شود که آن امام علیه‌السلام در عصر غیبت کبری، در مکان خاص و شهر معین استقرار دائمی ندارد؛ و به‌طور ناشناس در بین مردم زندگی و رفت‌وآمد دارد. از جمله شهرهایی که به‌طور مسلّم به مقدم مبارک امام زمان علیه‌السلام مزین شده است، مدینه طیبه، مکه معظّمه، نجف اشرف، کوفه، کربلا، کاظمین، سامرّا، مشهد، قم و بغداد است.


مفهوم شناسی
امام
“امام” از نظر لغت شناسان عرب عبارت از هرکسی یا هر چیزی است که در کارها به او اقتدا می­شود. (ربانی گلپایگانی، 20:1396) متکلمان اسلامی « امامت» را با تعبیرهای متفاوتی تعریف کرده اند. مجموع این تعریف­ها به دو دسته کلی تقسیم می­شود: دسته اول را تعریف­های عام و دستۀ دوم را تعریف­های خاص می­نامیم. تعریف­های عام، نبوت را هم شامل می­شود، ولی تعریف­های خاص، شامل نبوت نمی شود.

(تعریف عام) امام، کسی است که  دارای رهبری عمومی دین و دنیاست.(همان:24)

(تعریف خاص) امامت، رهبری عمومی در امور دینی به صورت بالاصالة است؛ نه به صورت نیابت از دیگری که درسرای تکلیف است.(همان: 31)

مهدی
« المهدی من هداه اللّه الی الحق و المهدی اسم للقائم من آل محمد الذی بشّر بمجیئه فی آخر الزمان» (طریحی: 584)

طبق این دو منبع،معنای مهدی در دو نکته خلاصه می‌شود :

الف) به معنای خاص لغوی،یعنی‌ هدایت شدهء الهی به سوی حق،

ب) در شکل اسم علم با مصداق معنای اصطلاحی به عنوان موعود منتظر اسلام.


 

1 . دوران زندگی با امام عسکری علیه السلام ( 255-260ق)
سال ولادت امام زمان ـ عليه السّلام ـ بنا بر نقل اكثر مورّخين مُعتبر و و محدّثين شيعه و غير شيعه نيمه شعبان سال 255 ه.ق مي‌باشد، (شيخ المفيد،339:1413 ) و سال شهادت امام حسن عسگري علیه السلام سال 260 ه.ق مي‌باشد.(همان: 336) بنا‌بر تصريح علماي بزرگ اماميّه مانند شيخ مفيد، آن حضرت در سال شهادت پدر بزرگوارش پنج ساله بود: «وكان عمره عند وفاة ابيه خمس سنين اتاه الله تعالي فيها الحكمه كما اتاها يحي صبياً و جعله اماماً في حال الطفوليه …».( همان:  339) اين قول مشهور و دقيق بين علماي شيعه و تمام شيعيان است، بنابراين امام دوازدهم علیه السلام پنج سال در كنار پدر بزرگوارش و در ساية پدر مهربانش زندگي نموده است و اين زندگي و حتي تولد حضرتش به نوعي در خفاء و پنهاني بوده است، علّت اختفاء مربوط به اوضاع سياسي و اجتماعي معاصر امام عسگري علیه السلام و حتي ائمة پيش از او بوده است به لحاظ امنيت جاني چنان‌كه ولادت برخي از انبياي الهي در خفا و استتار بوده است،(همان: 336) شرايط سياسي حاكم بر عصر امام به علت تدابيـر سخت نظامي خلفاي عباسي كه دشمن سرسخت ائمّه بوده‌اند اقتضاء مي‌نمود، كه شيعيان در تقيّة كامل و اختفاء فعّاليت‌هاي مذهبي خود را انجام دهند و ارتباط با ائمه براي شيعيان بسيار سخت انجام مي‌گرفت، تنها وكلاي شيعه در اين دوره با زحمات عديده امكان ارتباط با ائمه را داشتند، مخصوصاً دوره امام عسگري علیه السلام سخت‌ترين دوران سياسي و اجتماعي براي شيعه محسوب مي‌شود. اين امام عزيز اكثر دوران خويش را در پادگان‌هاي نظامي به سر برد و بخشي از عمر شريفش را نيز كاملاً تحت مراقبت وكنترل شديد نيروها و جاسوسان امنيتي خلفاي جائر و ستم پيشه عباسي بوده است و وظيفة سنگين الهي، امامت را انجام مي‌داد با توجّه به اين اوضاع فشار و خفقان سياسي است كه امام زمان علیه السلام در كودكي براي خيلي از مردم ناشناخته بود و فقط خصّصين از بزرگان شيعه و نزديكان أئمه و صحابي بزرگ به زيارت حضرت توفيق يافته و او را ديده‌اند و تعداد اين افراد به حدّي است كه يقين آور است علاوه بر اين كه اين رؤيت‌كنندگان خودشان از فقها و از اصحاب بزرگ و كاملاً مورد اطمينان و تأييد ائمه بوده‌اند كه در يقين و اطمينان كامل به كلام آن‌ها جاي هيچ شبهه و شكي را باقي نمي‌گذارد. اسامي اين افراد در كتاب‌هاي حديثي و تاريخي علماي بزرگ شيعه و سنّي آمده است و بسياري از اين افراد خودشان به محضر امام زمان علیه السلام در زمان امام حسن عسگري علیه السلام رسيده‌اند با توجّه به اين‌كه در مدّت پنج سال امام عسگري علیه السلام با خواص از شيعيان ارتباط مستمر داشت يا از طريق وكلاي مخصوص در نواحي مختلف سرزمين اسلامي يا ارتباط مستقيم كه در اين فرصت‌ها امام سعي مي‌نمود جانشين خود را به شيعيان معرفي كند و آن‌ها را از تحير و سردرگمي نجات دهد همان طوري كه ائمه قبل از او علاوه بر تصريح پيامبر اكرم صلّي الله عليه و آله بنام ائمه، شخصاً و عيناً او را به شيعيان معرفي مي‌كرده‌اند تا هيچ كس به دروغ مدّعي مقام امامت نشود كه منجر به انحراف شيعه از مسير حق گردد لذا در سيره تمام ائمه ما مي‌بينيم كه آن‌ها علاوه بر معرفي جانشين خود از آخرين امام معصوم نيز با القاب و اسم خاص آن حضرت به تصريح سخن گفته‌اند و او را به مردم با علائم مخصوص و منحصر به‌فرد معرفي نموده‌اند.

با اين اهتمام به مقام امامت، امام عسگري عليه السّلام هم خبر از ولادت و غيبتش داده و او را شخصاً از دوران نوزادي و تولّد او را با طرق مختلف از جمله فرستادن «عقيقه»، ( مجلسي:22) به تمام شيعيان از ولادت آن حضرت خبر داده و او را به بزرگان شيعه نشان داده و در زمان خود شناسانده‌اند تا حجّت بر آن‌ها تمام شده است.

بدون شک امام عصر (ارواحناه فداء) در شهر سامرا به دنیا آمدند. آن حضرت (عج) تا روز شهادت امام حسن عسکری علیه السلام در منزل پدرشان در شهر سامرا بودند. حکیمه، عمه امام حسن عسکری علیه السلام چندین بار حضرت مهدی علیه السلام را پیش از شهادت امام حسن عسکری علیه السلام در خانه پدرش دیده بود و امام حسن عسکری علیه السلام در یکی از ملاقات­های احمد ابن اسحاق با ایشان که در منزل آن حضرت علیه السلام بود، فرزند خود را به او نشان دادند. (بشاره الاسلام :167)

یعقوب بن منقوش از امام عسکری علیه السلام پرسیده بود: مولای من! بعد از شما چه کسی به امامت می­رسد؟ حضرت علیه السلام فرمودند: پرده را کنار بزن. او نیز پرده را کنار زد و کودکی از پس پرده بیرون آمد و بر زانوی پدر نشست. امام عسکری علیه السلام در حال احتضار به پیشکار خود به نام عقید فرمودند:«وارد اتاق شو، کودکی را در حال سجده می بینی، او را نزد من بیاور» (کتاب الغیبه: 165)

2. دوران غیبت صغری (260-329ق)
غیبت صغرا عبارت است از دوران پنهان زیستی کوتاه مدت حضرت مهدی (عج) که طبق دیدگاه مشهور با شهادت امام عسکری علیه السلام (260ق) آغاز شده و با رحلت چهارمین نائب خاصّ آن بزرگوار (329ق) به پایان رسیده است که در مجموع نزدیک نزدیک هفتاد سال می‌شود.( خدامراد سلیمیان، 147:1389)

در دوران غیبت صغری که حدود 74 سال طول کشید، محل سکونت حضرت مهدی علیه السلام مشخص نبود. به نظر می رسد آن حضرت علیه السلام در عراق سکونت داشتند، زیرا چهار نایب خاص آن حضرت علیه السلام که با ایشان رابطه مستقیم داشتند، در عراق به ویژه در شهر بغداد می زیستند. و از اینکه نامه­های مردم را می­گرفتند و به حضرت علیه السلام می­رساندند و جوابش را دریافت می­کردند می­توان حدس زد که حضرت علیه السلام محل سکونت خود را در جایی قرار داده بودند که امکان دسترسی نایبان و تماس با حضرتش آسان باشد؛ بدین جهت، جز این چهار نفر کسی از محل سکونت آن حضرت علیه السلام اطلاعی نداشت.

امام صادق علیه السلام می­فرمایند: برای قائم علیه السلام دو غیبت است، یکی از آن دو کوتاه و دیگری طولانی. در غیبت نخست کسی جای او را نمی داند، مگر شیعیان خاص او.” (مجلسی : 155) به نظر می رسد منظور از شیعیان خاص، نواب اربعه باشند.

3. دوران غیبت کبری
غیبت کبرا به مدت زمان پنهان زیستی حضرت مهدی علیه السلام گفته می‌شود که با وفات واپسین نائب خاصّ در سال 329 قمری آغاز و همچنان ادامه دارد و فقط خداوند متعال است که پایان آن را می‌داند.

این دوران ویژگی‌های خاصّی دارد که آن را از دوران غیبت صغرا به طور کامل متمایز می‌سازد. که از آن ویژگی‌ها, کامل شدن غیبت آن حضرت است.(سلیمیان، 148:1389) كه نمى­توان محل خاصى براى آن حضرت در نظر گرفت و منطقه و شهرى را به عنوان محل سكونت او معرّفى كرد. اصولاً «پنهان زيستى امام» ايجاب مى كند كه مسكن و مكان زندگى او، كاملاً مخفى و ناشناخته بماند. سدير صيرفى از امام صادق علیه­السلام روايت مى­كند : «صاحب الامر» از اين جهت با يوسف علیه السلام شباهت دارد كه برادران يوسف - با اينكه عاقل و دانا بودند و قبلاً هم با وى معاشرت داشتند - وقتى پيش او رفتند تا خودش را معرفى نكرد ؛ او را نشناختند و با اينكه بين او و يعقوب علیه السلام  ، بيش از هيجده روز راه فاصله نبود، يعقوب از وى اطلاعى نداشت. پس چرا اين مردم انكار مى­كنند كه خداوند همين عمل را نسبت به حجّت خويش صاحب الامر نيز انجام دهد؟ او نيز در بين مردم تردّد مى­كند و در بازار ايشان راه مى­رود و بر فرش­هاى آنان قدم مى­گذارد ؛ ولى (مردم) او را نمى­شناسند و به همين وضع زندگى مى­كند تا هنگامى كه خداوند به او اذن معرّفى به مردم را بدهد.» (مجلسی : 154) آن حضرت براى انجام وظايف و تكاليف خود از مكانى به مكان ديگر مى رود و بر اساس حكايات معتبره در شهرها و اماكن مختلفى ديده شده است. مدينه، مكه، نجف، كوفه، كربلا، كاظمين، سامرا، مشهد و قم، از جمله آن است و در بعضى از زمان­ها و مناسبت­ها در مكانى­های مقدس حضور دارد. در اينجا به برخى از آنها اشاره مى شود :

مكان هاى خاصى
1.مدينه و پيرامون آن (رضوى)

امام باقر علیه السلام مى فرمايد:« ناچار براى صاحب الزمان، عزلت و غيبتى است و طيبه (مدينه) خوب جايگاهى[براى ايشان] است.»(كافى، ج 1، ص 340، ح 16، باب فى الغيبة) هنگامی‌که از امام حسن عسگری علیه السلام پرسیدند: اگر حادثه‌ای بر شما روی داد از فرزند بزرگوار شما کجا سراغ بگریم؛ حضرت فرمود: در مدینه‌. ( شیخ طوسی: 139) امام صادق‌ علیه السلام نیز به‌هنگام بحث از غیبت کبری می‌فرماید: وه چه جایگاه خوبی است مدینه. (مجلسی:  157)

2.مكّه و اطراف آن (ذى طوى)

از امام باقر علیه السلام   نقل شده است : «يكون لصاحب هذا الامر غيبة فى بعض الشعاب، [و] أومأ بيده الى ناحية ذى طوى…» ( الغيبة النعمانى، ص 182 ؛ اثبات الهداة، ج 3، ص 550، ح 559)؛ «صاحب الامر در يكى از اين درّه ها غيبتى خواهد داشت، سپس با دستش به بخشى از ذى طوى اشاره كرد.»
در دعاى ندبه مى خوانيم : «ليت شعرى اين استقرّت بك النوى بل اىّ ارض تُقِلّكَ اَو ثرى أ برضوى اَو غيرها ام ذى طوى؛ اى كاش مى دانستم كه در كدامين زمين قرار دارى و كدام زمين يا خاك وجود نازنينت را بر خود حمل مى كند؟ آيا در رضوى هستى يا در جاى ديگر؟ آيا در ذى طوى هستى؟» (اقبال الاعمال:  298)

3.حضور هر ساله در حج و عرفات

از زمان ها و مكان هايى كه امام در آن حضور مستمر و دائمى دارد، موسم حج و روز عرفه و در سرزمين عرفات است ؛ امام صادق علیه السلام فرمود : «يفقد الناس امامهم يشهد الموسم فيراهم و لا يرونه ؛ مردم امام زمان خود را نمى يابند، او در موسم حج [و در منا و عرفات] شركت مى كند و آنان را مى بيند ؛ ولى آنان او را نمى بينند.» (منتخب الاثر، ص 319)

امام رضا  علیه السلام نيز مى فرمايد : « اِنّه لَيَحضُرُ الموسِمَ فيقضى جميع المناسك… ؛ [مهدى] در موسم حج حاضر مى شود و همه اعمال را انجام مى دهد و در عرفه نيز وقوف مى كند و دعاى مؤمنان را آمين مى گويد.» (مجلسی:  152) محمد بن عثمان عمرى، يكى از نائبان چهارگانه امام زمان علیه السلام مى گويد : «به خدا سوگند: صاحب الزمان در موسم حج، همه ساله حضور مى يابد و مردم را مى بيند و مى شناسد. مردم [هم] او را مى بينند، اما نمى شناسند» (همان:  152)

4. مسجد كوفه، سهله، كربلا و نجف

امام صادق علیه السلام به ابوبصیر فرمودند: “گویا می‌بینم که قائم علیه السلام با اهل و عیالش در مسجد سهله بار اقامت افکنده است.” ابوبصیر پرسید: “یعنی منزل او مسجد سهله است؟” امام صادق علیه السلام فرمود: “آری! آن جا منزل ادریس و ابراهیم بوده است. خضر هم ساکن همان جاست. هر پیامبری که خدا مبعوث فرموده، در آن جا نماز خوانده. هرکس در آن جا اقامت کند، گویا در خیمه رسول خدا صلی الله و علیه وآله اقامت کرده است. قلب هر مرد و زن مؤمنی به آن مسجد گرایش دارد و فرشتگان، هر شب و روز به این مسجد پناه می‌برند تا خداوند را در آن ملاقات می‌کنند. ای ابومحمد! من اگر نزدیک شما بودم در هیچ جا جز در آن مسجد نماز نمی‌خواندم.” ابوبصیر پرسید: “فدایت گردم! آیا حضرت قائم علیه السلام همواره در آن جا خواهد بود؟” امام صادق علیه السلام فرمود: “آری” ابوبصیر پرسید: “حاکمان بعد از او چه؟” امام صادق علیه السلام فرمود: “تا آخرین نفر (و پایان جهان) به همین صورت خواهد بود.” (مجلسی: 376 و 381)

بر اساس حكايات معتبر، ملاقات بزرگانى چون مقدس اردبيلى، علامه بحرالعلوم، شيخ محمد تقى آملى و… در مسجد سهله و كوفه صورت گرفته است. (توجهات ولى عصرعج به علما و مراجع، ص 146-155)

5. سرزمین‌های دور دست

در توقیع شریفی که در سال410 هجری از ناحیه مقدسه برای شیخ مفید صادر شده است؛ حضرت بقیة‌الله عجل‌الله تعالی فرجه چنین مرقوم فرموده‌‌اند: اگر چه ما در سرزمین دوردستی سکنی گزیده‌ایم که از جایگاه ستمگران بدوریم – زیرا خداوند مصلحت ما و شیعیان مؤمن ما را در این دیده که تا حکومت دنیا در دست تبهکاران است در این نقطه دور دست مسکن نمائیم- ولی از اخبار شما آگاهیم و هرگز چیزی از شما بر ما پوشیده نمی‌ماند و می‌دانیم که چه گرفتاری و پریشانی به شمار رسیده است… (طبرسی : 497)

6. دشت حجاز

در تشرّف ابراهیم‌ بن مهزیار آمده که از طائف گذشتیم و به قسمتی از دشت حجاز رسیدیم که عواملی نامیده می‌شد. در این دیدار امام علیه السلام به پسر مهزیار فرموده است: پدرم با من پیمان بسته که در مخفی‌ترین و دورترین سرزمین‌ها مسکن گزینم تا از تیررس اهل ضلالت در امان باشم. این پیمان مرا به این ریگ‌زارهای عواملی و دشت حجاز از نجد تا تهامه انداخته است. (شیخ صدوق صدوق:447)

7. کوه رضوی

امام صادق علیه السلام از کوه رضوی یاد می‌کند و می‌فرماید: از هر درخت میوه در آن هست و چه پناهگاه خوبی است برای شخص خائف. وه چه پناهگاه خوبی!… صاحب این امر را در آن دو غیبت است: یکی کوتاه و دیگری طولانی. (مجلسی: 152)

از مجموع اين روايات و حكايات معتبر، برداشت مى شود، از جمله شهرهایی که به‌طور مسلّم به مقدم مبارک امام زمان علیه‌السلام مزین شده است، مدینه طیبه، مکه معظّمه، نجف اشرف، کوفه، کربلا، کاظمین، سامرّا، مشهد، قم و بغداد است؛ و نیز مقام‌ها و مکان‌هایی که آن حضرت تشریف‌فرما شده‌اند، متعدّد است، مانند مسجد جمکران، مسجد کوفه، مسجد سهله، مقام حضرت صاحب‌الامر در وادی‌السلام نجف و در حلّه، ولی مکان معین و دائمی نمی‌توان برای حضرتش بیان کرد.( رجالی تهرانی؛ 120:1386)

نکته
تأمل در محل اقامت حضرت ولی عصر(عج) است! موضوعی كه در اذهان بسیاری از مسلمان وجود دارد، گاه افرادی این موضوع را مستمسك تحقیر و تسمخر قرار داده ـ همچون وهابیان كه با طرح این شبهه كه چگونه شیعیان امامیه داعیه حضور امام دوازدهم شان را دارند در حالی كه خبری از محل اقامت و نحوه معاش او ندارند ـ و گاه موجب شده است، که این نامعلوم بودن محل زندگی آن حضرت در دوران غیبت کبری عده‌ای به گمانه‌زنی‌هایی سست و واهی بپردازند و به طرح محل‌هایی که اثبات آنها کاری بس مشکل است روی آوردند.

1.      افسانه جزیرة خضرا و مثلث برمودا ، که محل زندگی امام عصر علیه السلام است و حضرت‏ در آن با فرزندان خود حضور دارد. جزیره با حصاری محكم‏ محاصره شده و هر كسی به آن نزدیك می‏شود به‏طور اسرارآمیزی یا از بین می‏رود یا مسیرش منحرف می‏گردد.

پاسخ:

در اين باره بايد گفت كه موضوع «جزيره خضرا» به عنوان محل اقامت و زندگاني حضرت ولي عصر علیه السلام در عصر غيبت كبري، برگرفته از حكايتي است كه كه از سوي علما و محققين مورد انكار واقع شده است و قابل پذيرش نمي‌باشد چرا كه مستند آن داراي ضعف و ابهام است. بنابراين اصل داستان جزيره خضراء مورد قبول نيست! و بر فرض كه مورد قبول بعضي از افراد باشد تطبيق آن بر منطقه مثلث برمودا با آن ويژگي‌هاي عجيب هيچ دليلي نداشته و قابل قبول نمي‌باشد. و امام زمان علیه السلام امام مهربان ذخيره خداوند براي نجات و هدايت بشريت است نه براي هلاكت و غرق كردن آنها. البته آن حضرت بعد از ظهور و قيام خود ريشه ستم را بركنده و جهان را پر از عدل و داد مي‌كند.

2.      محل اقامت حضرت مهدی علیه السلام و فرزندان آن حضرت‏ در كشورهای وسیع و آبادی است كه پایتخت آن‏ها به نام‏های‏ ظاهره (زهراه)، رائقه، صافیه، ظلوم، عناطیس نامیده می‏شود و پنج نفر از فرزندان شایسته‏ آن جناب به نام‏های: طاهر، قاسم، ابراهیم، عبد‌الرحمن و هاشم در آن كشورها حكومت‏ می‏نمایند.

پاسخ:

داستان كشورهای مجهول، بی‏شباهت به افسانه‏ نیست و تنها مأخذ آن،حكایتی است كه در«جنة الماوی» نقل‏ شده كه اسناد آن قابل خدشه است. (جنة المأوی،میرزا حسین نوری،ص 217 به بعد)

3.      محل اقامت ایشان شهر سامره و همان سردابی است كه از آن‏جا غایب شده است. در همان‏جا زندگی می‏كند و از همان‏جا ظهور می‏كند. (مهدی الفقیه الایمانی: 404)

پاسخ:

در هیچ روایتی گفته‏ نشده كه امام دوازدهم در سرداب زندگی می‏كند و از آن‏جا ظهور خواهد كرد و هیچ‏یك از دانشمندان معتبر شیعه، چنین مطلبی را نفرموده‏اند. و این نسبت، دروغ محض و از روی عناد صادر شده‏ است.( پاسخ به ده پرسش،آیت اللّه صافی گلپایگانی،ص 28)


 

نتیجه گیری
امام عصر (ارواحناه فداء) در شهر سامرا به دنیا آمدند و تا روز شهادت امام حسن عسکری علیه السلام در منزل پدرشان در شهر سامرا بودند، در زمان غیبت صغری که چهار نایب خاص آن حضرت علیه السلام که با ایشان رابطه مستقیم داشتند، می توان حدس زد که حضرت علیه السلام محل سکونت خود را در جایی قرار داده بودند که امکان دسترسی نایبان به ایشان باشد، اما در زمان غیبت کبری «پنهان زيستى امام» ايجاب مى كند كه مسكن و مكان زندگى او، كاملاً مخفى و ناشناخته بماند. از مجموع اين روايات و حكايات معتبر، برداشت مى شود، از جمله شهرهایی که به‌طور مسلّم به مقدم مبارک امام زمان علیه السلام مزین شده است، مدینه طیبه، مکه معظّمه، نجف اشرف، کوفه، کربلا، کاظمین، سامرّا، مشهد، قم و بغداد است.

 

 

منابع
1.      ابن بابویه، محمد بن علی ؛ کمال‌الدین و تمام‌النعمة ، ج 2، ب 33، ج 21، طهران، محمد حسین کاشانی

2.      ابن طاوس، علی به موسی،  ترجمه محمد روحی، 1383، اقبال الاعمال، ص 298، قم سمائ قلم

3.      الایمانی ،مهدی الفقیه ، الائمة الاثنا عشر به نقل از الامام المهدی، ،ص 404

4.      توجهات ولى عصرعج به علما و مراجع، ص 146-155

5.      پاسخ به ده پرسش، صافی گلپایگانی،ص 28

6.       ربانی گلپایگانی، علی، 1396، چاپ ششم، 1396، قم، مؤسسه بوستان کتاب

7.      رجالی تهرانی، علیرضا، 1386، یکصد پرسش وپاسخ پیرامون امام زمان ( عج)، چاپ شانزدهم، قم، انتشارات نبوغ

8.      سلیمیان خدامراد ، درسنامه مهدویت، قم بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود ، مرکز تخصصی مهدویت، 1389

9.       شیخ حُرّ عاملی،  اثبات الهداة، ج 3، ص 550، ح 559

10.  صافی گلپایگانی، لطف‌الله، منتخب الاثر، ص 319، قم : موسسه السیده المعصومه،  1377

11.  طریحی، فخرالدین، 5641 ش،ج 1،ص 584

12.  طوسی ، محمد بن حسن، غيبت، انتشارات نينوي ، ص 14 و 1481

13.  کلینی، محمدبن یعقوب،  الشافی فی شرح اصول الکافی ، ج 1، ص 340، ح 16، باب فى الغيبة

14.  محمد بن محمد، شيخ المفيد، الارشاد ج 2،چاپ اول، قم، آل البيت،1413ـ ص 339

15.  مجلسی, محمد باقر، بحارالانوار، ج 52، ص 155، تهران : ذی القربی ، ١٣٨١ .

16.  النعمانى ، ابو عبدالله محمد بن ابراهیم، الغيبة ، ص 182

17.  نوری ، میرزا حسین ، جنة المأوی، ،ص 217 به بعد

 



[1] .   سطح سه رشته کلام اسلامی

 نظر دهید »

لزوم اصلاح رفتار

22 آذر 1398 توسط صفیه جعفرپور

لزوم اصلاح رفتار
هرچند حضرت حجت (عج) ازما غایب وما ازفیض حضور آن حضرت محروم ایم، ولی اعمال مطابق یا مخالف دفتروراه ورسم آن حضرت را می دانیم واین که آیا آن بزرگوار را با اعمال ورفتار خود خشنود، وسلامی هرچند ضعیف خدمت اش می فرستیم ویا آن حضرت را با اعمال ناپسند، ناراضی وناراحت می کنیم .( 600 نکته، ص 364)

1492957005images.jpg

 نظر دهید »

بررسی قاعده اصلح در علم کلام

21 آذر 1398 توسط صفیه جعفرپور

 

بسمه تعالی

 

بررسی قاعده اصلح در علم کلام

 

صفیه جعفرپور

کارشناسی ارشد رشته کلام اسلامی

 

 

نوشته حاضر به بحث پیرامون «قاعده اصلح» که یک قاعده کلامی است می‏پردازد و این موضوع کلامی را به تناسب اهمیت اعتقادی و کاربردی آن مورد مطالعه قرار می‏دهد.

1 ـ مفهوم حکمت و مصلحت در مورد خداوند تعالی

از نظر حکمای الهی اصلح به چیزی اطلاق می‏شود که دارای مصلحت تامه بوده و در غایت کمال وجود خودش است، معتزله معتقدند خداوند حکیم است و حکیم کسی است که افعالش دارای حکمت محکم و متقن و غرض و هدف باشد. (شهرستانی، بی‏تا، ص  398(

اما اشاعره معتقدند جایز نیست افعال الهی را معلل به اغراض و علل غایی نماییم. آن‏ها چنین استدلال می‏کنند که اگر افعال الهی به خاطر تحقق مصلحت و یا رفع مفسده‏ای صورت گرفته باشد، لازم می‏آید که ذاتاً ناقص باشد و وسیله این مصلحت و فایده کامل شود» (قوشجی، ص 224(

در مورد مجادله‏ای که بین متکلمین اشعری با معتزله و حکما درباره غایت‏مندی افعال الهی صورت گرفته، می‏توان گفت ریشه اصلی این مباحث ناشی از سوء فهم و مغالطه معنوی است و الاّ هر دو قول درباره نفی غایت از افعال الهی، مستلزم محذور عبث بودن فعل است و قول اشاعره به غایت و غرض داشتن افعال الهی نیز مستلزم نقص در فاعل است، که هر دو در مورد خدا محال است، پس حق با حکمای الهی است که هم غایت‏مندی را پذیرفته‏اند و هم نقص را از ساحت ربوبی نفی نموده‏اند. بنابراین باید گفت در این استدلال، بین غرضی که به فاعل بر می‏گردد و غرضی که به فعل بر می‏گردد، خلط شده است. خالی از غرض نبودن افعال الهی به این معنا است که این افعال عبث و لغو نبوده و خداوند منزه از انجام کار عبث و باطل و لهو می‏باشد. پس باید بین حکیم بودن خدا از یک طرف، و مصالح و اغراض داشتن افعال الهی از طرف دیگر جمع کرد.
البته باید توجه داشت که در افعال الهی، مصلحت و غرض به خود فعل و نظام موجودات برمی‏گردد نه به خداوند که فاعل تامّ و غنّی بالذات است. پس لازمه حکمت و عنایت حق این است که جهان هستی غایت و هدف و مصلحت داشته باشد.

2ـ قاعده اصلح از دیدگاه متکلمین اشاعره و معتزله

معتزله بغداد معتقدند بر خداوند واجب است بر اساس حکمت خود، اصلح به حال بندگان را هم در امور دنیایی و هم در امور اخروی انجام دهد؛ زیرا چنین امری را بندگان که از درک و عقل کم‏تری برخوردارند در امور خود رعایت می‏کنند. (ابن میمون، 1407 ق، ص 522ـ519)
اما معتزله بصره برخلاف معتزله بغداد، رعایت اصلح را فقط در امور دینی واجب می‏دانند. (پیشین، ص 523(
اشاعره قول به وجوب اصلح بر خداوند را باطل دانسته (حسینی شیرازی، ص 52) و قول معتزله مبنی بر وجوب و لطف و اصلح و عوض و… را فاسد شمرده‏اند (غزالی، ص 83 و شهرستانی، ص 397(
قاعده رعایت اصلح، خصوصا با توجه به قید فوق الذکر، رابطه نزدیکی با قاعده لطف پیدا می کند که از مبانی مهم کلامی در اثبات بسیاری از موضوعات از جمله نبوت و امامت است. مقصود از لطف عبارت از امری است که مکلف به سبب آن امر، به ارتکاب طاعت نزدیک می شود و از ارتکاب معصیت دور می شود به حیثیتی که آن امر به سرحد الجاء و اضطرار به فعل طاعت و اجتناب از معصیت نکشد.(لاهیجی، 79:1362) بدین ترتیب قاعده لطف مبتنی برقاعده اصلح است.(بدوی، 215:1971) برخی نیز گفته اند مسئله لطفی که خدا به بنده می کند تابه انتخاب صحیح بپردازد از نزدیک با مسئله اینکه خدا چگونه باید عمل کند تا برای بنده اصلح باشد، ارتباط پیدا می کند و به دنبال آن می آید. (همان:210)

3-  نقد و بررسی

تأمل در گفتار این دسته از متکلمان نشان از برخی نکات قابل توجه در ارائه تصویر کلامی از اندیشه اصلح دارد. نخست آنکه مقصود ایشان از قاعده اصلح الهی، بیش از هرچیز ناظر به « بندگان وعباد» است و لذا توجه آنان معطوف به قاعده اصلح در حوزه افعال باری درباره انسانهاست و توجه چندانی به آفرینش به معنای عام آن مشاهده نمی شود. دیگرآنکه درباره قاعده اصلح در خصوص بندگان نیز این اختلاف نظر وجود دارد که آیا این قاعده درباره امور مربوط به دین بندگان جاری است ویا شامل امور دنیوی آنها نیز می شود.

به نظر می رسد محدود ساختن قلمرو قاعده اصلح به بندگان و یا دین آنها، به دلیل وجود برخی موارد نقص، بیش از هرچیز ناشی از آنست که متکلمان (غیرشیعه) در تلقی هستی شناسی خود کمتر به نظام مند بودن جهان توجه کرده اند وفهم ایشان از اصلح برای هرچیز، مستقل از نسبت آن با مجموعه دستگاه آفرینش بوده است.

نفی نظام مندی  آفرینش در رأی کلامی اشعری ظاهر است زیرا از نظر اشاعره نظام مشهود در جهان، واقعی و حقیقی نیست بلکه عادت خداوند بر آن تعلق گرفته است.(جرجانی، 204:1907) لیکن در اندیشه کلامی غیر اشعری نیز توجهی درخور به نظام مند بودن آفرینش نشده است و بعید نیست که تعبیر متکلمان از این قاعده به «اصلح»و یا «فعل اصلح»- نه نظام اصلح- از  همین رو باشد. نظام آفرینش، نظامی درهم تنیده و به هم پیوسته است و اصل ضرورت و وجوب برهمه پدیده های آن حاکم است. بر این اساس تصویر «اصلح»  قبل از هرچیز در مجموعه آفرینش و سپس درباره انسان قابل طرح است. لذا ارائه تصویر اصلح درباره انسان وصرف نظر از رابطه انسان با مجموعه آفرینش، تصویری بریده از یک هندسه جامع، و ناساز گار با سایر اضلاع آنهاست. از همین رو هر نقضی که بر آن وارد شود دایره آن را محدود تر می سازد.

چنانکه ملاحظه شد، قاعده اصلح درباره انسان از نظر برخی متکلمان به اموردینی آنها محدود شده است و اگر موارد نقض دیگر را نیز در نظر بگیریم قلمرو آن در حوزه دین هم محدودتر خواهد شد. با این همه شایسته توجه است که متکلمانی چون لاهیچی که از سویی حکیم نیز بوده اند، بدین نکته توجه داشته اند و اصلح بودن هر چیزی را در نسبت آن به مصلحت کل تلقی کرده اند.(لاهیجی، 351:1372)

4- استدلال کلامی برقاعده اصلح و لطف الهی ( ادله قائلین به وجوب اصلح)

استدلال کلامی برای اثبات قاعده اصلح بطور عمده مبتنی بر اصل حسن و قبح استکسانی که رعایت اصلح را بر خدا واجب می‏دانند، یا از باب حکم عقل، آن را نتیجه می‏گیرند و می‏گویند چون اصلح در مقابل افسد و فاسد قرار دارد، اگر اصلح بر خدا واجب نباشد باید افسد و یا فاسد را به خدا نسبت دهیم و چون استناد دادن امور قبیح به خدا قبیح است، پس عقل حکم می‏کند که بگوییم اصلح بر خدا واجب است. و یا از باب دلایل نقلی خداوند دانسته و معتقدند خدا علم کافی به مصالح عباد دارد و هرچه انجام می‏دهد، همان اصلح است، و از این رو وجوب اصلح را نتیجه می‏گیرند.
دلیل دیگری که قائلین به وجوب اصلح، مثل غزالی و برخی دیگر از متکلمین اشعری در مورد وجوب اصلح ذکر کرده‏اند این است که چون خداوند علم و قدرت کافی به اصلح و خیر غالب دارد، و از طرف دیگر، بخل هم ندارد، پس اصلح بر خدا واجب است.(شیخ طوسی، ص 466)

کسانی چون خواجه طوسی برای اثبات ضرورت اصلح در برخی موارد، از طریق« وجود داعی و انتفاء صارف » استدلال کرده اند(حلی،343:1407) با این همه می توان تبیینی از استدلال مذکور که ناظر به قاعده علیت دانسته شده ارائه کرد که بازگشت نهایی آن به استدلال کلامی باشد: وقتی گفته می شود « وجود داعی» و «انتفاء صارف » موجب فعل می گردد، مقصود آنست که خداوند داعی برفعل حسن دارد چنانکه وقتی گفته می شود صارف منتفی است، منظور آنست که فعل قبیح از او سر نمی زند، همانطور که چون عالم به حسن افعال حسن وقادر برآنست آنرا ایجاد خواهد کرد . بدین ترتییب دائر مدار داعی وصارف به حسن وقبح، و وجوب منه به وجوب علیه ارجاع خواهد گردید.

متکلمان برای توضیح ضرورت لطف الهی از یک مثال- که میان آنها رایج است- استفاده کرده اند. آن مثال چنین است که اگر فردی از ما کسی را برای صرف غذا دعوت نماید و غذا را آماده سازد و مقصود او نیز حضور مدعو باشد و از طرفی بداند ویا احتمال قوی دهد که اگر با او با روی گشاده و کلام لطیف سخن بگوید و یا دعوتنامه یی برای او ارسال نماید و یا یکی از خواص و عزیزان خود را برای دعوت او بفرستد، او دعوت وی را اجابت خواهد کرد و اگر جنین نکند، دعوت او را نخواهد پذیرفت، بر او لاز م است که این افعال را انجام دهد زیرا در غیر این صورت معلوم می شود که یا اراده جدی برای حضورمیهمان نداشته است که خلاف فرض است و یا موجب نقض غرض می شود که قبح آن پیداست.( امیرشیرزاد)

نتیجه

اما در مجموع می‏توان نظریه اصلح را چنین تبیین و جمع‏بندی کرد که ضرورت پرداختن به اصلح در واقع به حکمت و مصلحت و غایت‏مندی افعال الهی بر می‏گردد، و این که آیا احکام و تکالیف بندگان براساس حسن و قبح عقلی تشریع شده است و یا این که عقل در تشخیص حکمت‏ها و مصالح و حسن و قبح امور توانایی دارد. در واقع، قاعده اصلح به وجوب لطف و تفضل الهی بر می‏گردد.
قائلین به وجوب لطف و اصلح، نقش عقل را در تشخیص مصالح و حکمت‏ها پر رنگ می‏بینند و تعبد به آموزه‏ها و احکام دینی را به معنای نفی ارزش ادراکات عقلی نمی‏شمارند. اما مخالفان قاعده اصلح که اکثر اشاعره و برخی دیگر از متکلمان هستند تفسیر و قرائت خاصی از اصلح دارند و آن این که وجوب اصلح را به معنای تکلیف انسان برای خدا تلقی نموده و آن را مردود می‏شمارند، ولی تأمل در نظریات دو گروه موافق و مخالف و بررسی مبانی کلامی و اعتقادی آن‏ها نشان می‏دهد که می‏توان میان این دو قرائت تعدیل ایجاد کرد و قول به وجوب را تقویت، و لوازم و محذورات هر دو دیدگاه را برطرف کرد. به این معنا که هم قائلین به اصلح اعتقاد به کمال ذات، و صفات الهی دارند و هم اشاعره و دیگر متکلمان اسلامی، بنابراین مبنای اعتقاد به وجوب اصلح که عقیده عدلیه و معتزله است، قول به وجوب لطف از جانب حق تعالی می‏باشد که در واقع به قدرت عقل در تشخیص حسن و قبح امور بر می‏گردد. لازمه چنین قولی این نیست که قدرت خدا محدود شود و یا حکمت و غایت‏مندی افعال الهی نادیده انگاشته شود. هم‏چنین لازمه آن این نیست که آدمیان برای خداوند تکلیف معین کنند.
بنابراین وجوب لطف و اصلح به معنای واجب دانستن انجام فعل و یا ترک فعلی توسط خداوند نیست بلکه این لطف و احسان و تفضل و اتمام نعمت مقتضای صفات ذاتی و فعلی حق تعالی است و چیزی از بیرون بر قدرت و اراده خدا تفوّق و سلطنت ندارد، و معنای وجوب صرفاً تشخیص ذاتی بودن فیض و جُود حق است و ضروری بودن لطف و احسان برای خدا به معنای مکلف دانستن خدا توسط بشر نیست تا اشکالات اشاعره بر قائلین به وجوب اصلح وارد باشد.

منابع:

شیر زاد، امیر، « نقد و بررسی قاعده اصلح در اندیشه کلامی»،  بهار1388- ش 55

مهدی نکویی سامانی، «قاعده اصلح از دیدگاه متکلمان اسلام»، اندیشه تقریب 1385، ش 6

 نظر دهید »

کمی صبورتر لطفا...

20 آذر 1398 توسط صفیه جعفرپور

کمی صبورتر لطفا…
یه سنگ انداختم تو دریا
جالب بود…
دریا اصلا به روی خودش نیاورد که سنگی به سمتش پرتاب شده.
یاد خودم افتادم که چه زود با یه حرف یا رفتار کوچیک ناراحت میشم.
از اون روز یادم موند که آدم وقتی بزرگ بشه و عمیق،
بزرگترین مشکلات رو هم در خودش غرق میکنه،
نه اینکه خودش غرق مشکلات بشه…!

15483540981531134842k_pic_51824fc0-7427-4ef4-ac64-d281c68812.jpg

 1 نظر

"خود " معنوی را ازیاد نبرید

19 آذر 1398 توسط صفیه جعفرپور

“خود ” معنوی را ازیاد نبرید
وقتی نوجوانان به دنبال پاسخ ” من کیستم” خود می گردند، معنویات رانیز به طریقی زیرسؤال می برند. بسیاری ازآنها ایمان راکشف می کنند، حال آنکه بعضی دیگر آن را ازدست می دهند وعده ای نیز دراین روند انگیزۀ حقیقی خود راکشف می کنند.
درواقع تحقیقات نشان می دهد که باورهای دینی برای سلامت واستقامت دختران نوجوان حا ئز اهمیت است.

دکترلیزا میلر، استاد یارفلسفه وتعلیم وتربیت دردانشگاه کلمبیا تحقیقات وسیعی دربارۀ تأثیر معنویات بردختران نوجوان انجام داده است .وی اظهارمی کند:

ما درتحقیقات خود به این نتیجه رسیده ایم که یکی ازمهم ترین عواملی که نوجوانان وبه ویژه دختران را درمقابل آسیبهای روحی مانند افسردگی حفظ می کند، باورهای دینی وارتباط قلبی با خداست. یقینا وقتی معنویات تمام جنبه های زندگی وازآن جمله جسم وفیزیک زن را پوشش دهد، اورا درمقابل افسردگی مقاوم ترمی سازد. به عبارتی وقتی فرد زن بودن ونشانه های آن راعارضه ای نداند که با جهان معنا بی ارتباط است وآن را متصل به دنیایی وسیع وپرمعنا بیابد، به آرامشی دست می یابد که اورا تا حد زیادی درمقابل افسردگی مصون می سازد. درحقیقت اگرفاصلۀ بین جسم وروح مرتفع شود، بسیاری از آسیبهای روحی نیزبهبود پیدا می کنند.


وسرانجام ، بنا براظهارات دکترمیلر، مشاهدات تجربی، صدق گفتاربرخی ازمربیان دینی را تأیید می کند: “نوجوانی پنجره ای به سوی بیداری معنوی است.” بنابراین ما به عنوان مادر، باید دخترخودرا تشویق کنیم تا با پروریش روح وروان خود پیامهای فرهنگی دربارۀ زیبایی واندام زنانه را تعدیل کند. اگردخترشما با نهادهای مذهبی ارتباط ندارد اورا ترغیب کنید تا معنای “انسان بودن” و ارتباط دقیق آن با خدا را ازدیدگاه مذاهب مختلف مورد بررسی قراردهد.
(منبع: کتاب کلیدهای شناخت ورفتاربا دخترها،ص 193)

1492418716images.jpg

 2 نظر
  • 1
  • 2
  • ...
  • 3
  • ...
  • 4
  • 5
  • 6
  • ...
  • 7
  • ...
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 18
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

ماء معین

جستجو

موضوعات

  • همه
  • امامت
  • انتخاباتی
  • انقلاب اسلامی
  • بدون موضوع
  • بی
  • تربیتی
  • جنگ تحمیلی و دفاع مقدس
  • حج
  • حجاب
  • خداشناسی
  • دعا
  • شهید
  • شیعه
  • فرهنگی آموزشی
  • قرآنی
  • مهدویت
  • نوجوان
  • کلامی

Random photo

اللهم عرفنی حجتک

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟