• خانه 

ماء معین

سکونت جامعه, سَکینت جامعه به عهده مادران جامعه است

11 آذر 1398 توسط صفیه جعفرپور

برخی خیال می کنند انسان یک حیوان ناطق است، یعنی جانوری است که حرف می‌زند، اما دین می‌گوید انسان، حیّ متألّه است. آنچه در بحث انسان‌شناسی محور است, علوم و اصول تجریدی است و هیچ ارتباطی با تجربه ندارد.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری تسنیم، مدیر و اعضای هیئت علمی مرکز تحقیقات زن و خانواده وابسته به مرکز مدیریت حوزه‌های علمیه خواهران با حضور در محل بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء با آیت الله جوادی آملی دیدار کردند.

آیت الله جوادی آملی در این دیدار در خصوص اصلاح الگوی کنترل جمعیت به تشریح مفهوم انسان از منظر دین پرداخته گفت: آنچه در بحث انسان‌شناسی محور است, علوم و اصول تجریدی است و هیچ ارتباطی با تجربه ندارد، آنچه ما با آن کار داریم و مشکل ما را حل می‌کند علوم تجریدی است، چرا که ما نمی‌خواهیم دام‌پروری کنیم، می‌خواهیم انسان‌پروری کنیم، اما هنوز بسیاری نمی‌دانند که تفاوت انسان و دام چیست. برخی خیال می کنند انسان یک حیوان ناطق است یعنی جانوری است که حرف می‌زند، اما دین می‌گوید انسان، حیّ متألّه است.

وی ادامه داد: مشکل ما صِرف تکثیر نسل نیست ما انسان می‌خواهیم، خلیفة الله می‌خواهیم و حرمتی را که قرآن برای انسان قائل شد؛ نفرمود من می‌خواهم خَلیف تهیه کنم، فرمود می‌خواهم خلیفه تهیه کنم، این تاء که تاء تأنیث نیست این تاء مبالغه است, بنابراین اگر ما این کار را بخواهیم بکنیم باید بدانیم که از علوم تجریدی استفاده کنیم و انسان‌شناسی درست کنیم تا رسالت زن‌ها و مردها مشخص بشود و راهکار مشخص شود، در انسان‌پروری اول طرح و برنامه مهم است و بعد اجرائیات.

وی با اشاره به توانمندی کامل زنان متدین در اداره کردن امور مربوط به حوزه زنان بیان داشت: ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که مثل سایر جوامع نیمی از آن مرد است نیمی از آن زن، ولی احتیاجات ما مشترک است، ما برای پرهیز از اختلاط و تماس نامحرم ناچاریم زن‌هایی در جامعه داشته باشیم که همه شئون جامعه را بلد باشند، نیمی از این جامعه را باید خود خانم‌ها اداره کنند و دیگر احتیاجی نباشد که کارهای زن‌ها را مردها انجام بدهند، تمام نیازهای زن‌ها را خود زن‌ها باید انجام بدهند.

آیت الله جوادی آملی در ادامه به تشریح مطالبات اصلی خداوند از زنان پرداخته گفت: مطالبات زنان باید مشخص بشود که من که زنم مطالبه اصلی من این است که مادر باشم، من برای این خلق شدم، آرامش منزل هم به عهده من است، مادر شدن هم مسئولیتی است به عهده من, خب اینکه فرمود شما این کار را انجام بدهید ﴿یُمْدِدْکُم بِأَمْوَالٍ وَبَنِینَ﴾ یعنی کمک مالی و داشتن فرزند صالح و سالم، محصول استغفار و راه درست رفتن شماست بنابراین ما می‌خواهیم انسان داشته باشیم که این انسان خلیفةالله باشد این مطالبه خداست از ما.

وی با تاکید بر وظیفه انسان در آباد کردن زمین، افزود: خدای سبحان در قرآن کریم به جِدّ از انسان می‌خواهد زمین را آباد کنید، آباد کردن زمین, داشتن فرزند است وگرنه این کسی که رفته خانه سالمندان توان آن را ندارد که زمین را آباد کند.

خدا که زن را آفریده و سَکینت را به عهده او گذاشته است, مسکن آشیانه‌ای بیش نیست، چهاردیواری است، سکونت جامعه, سَکینت جامعه به عهده مادران جامعه است. زن اگر نتواند این امر را مدیریت بکند آن رسالت الهی را انجام نداده. انسان اگر بخواهند زمین را استعمار و مرمّت کند نیروی انسانی می‌خواهد.

 

 

 

 نظر دهید »

چادرمشکی

11 آذر 1398 توسط صفیه جعفرپور

در روان شناسی رنگ ها چنین آمده است: سیاه به معنای “نه ” است. رنگ مشکی  درکاهش تحریک های روحی و روانی مؤثراست. از آنجا که مشکی رنگی صامت وغیرمحرک است و واکنش مهمی دربیننده ایجاد نمی کند، ازجملۀ بهترین ابزارهای کاهش واکنش های روانی است ونه تنها موجب جلب توجه دیگران نمی شود، بلکه به عدم توجه کمک می کند. به

همین دلیل، درهنگام برخورد باجنس مخاف ونامحرم، استفاده ازچادرمشکی درکاهش حالات وامیال جنسی مؤثراست.

 

خداوند درسوره مبارکۀ نور، ضمن آموزش حدود مراقبت های اولیۀ درشیوۀ رویارویی با غیر محارم، درآخر آیۀ 31 خطاب به زنان فرموده است که نباید پاهای خود راچنان به زمین بکوبند

که صدای زینت آلاتشان شنیده شود(ونامحرمان را تحریک کند) .بنابراین، می توان گفت که چون لباس های رنگارنگ ، سبب جلب توجه نامحرم وتحریک جنسی می شوند، مطلوب

نیستند؛ اما ازآنجا که حجاب وچادرمشکی باعث جلب توجه نمی شود، رنگی مطلوب است. معمولا بانوانی که اعتقاد راسخ به لزوم پوشیدگی بیشتر درمواجهه با نامحرم دارند، چادرمشکی را می پسندند؛ زیرا این رنگ ، بدن رابیشتر وبهتر می پوشاند.

 

ازسوی دیگر، وقتی رنگ مشکی درکنار رنگ دیگری قرارمی گیرد .تأثیر آن راتقویت وخصلت آن رنگ را تأیید می کند: اگریک پنجرۀ رنگین، درکنارمیز سیاهی قراربگیرد، هربیننده ای

که به آن سو بنگرد، نگاه اوناخود آگاه به طرف پنجره جلب خواهدشد واصلا به صفحۀ سیاه میز توجهی نخواهد کرد. رنگ سیا میز،خاصیت جلوه نمایی خود رانفی کرده ودرعوض،

خاصیت جلوه نمایی خود رانفی کرده ودرعوض ، خاصیت رنگ پنجره را تقویت می کند. به همین علت، وقتی خانمی چادرمشکی به سرمی کند ودرخیابان راه می رود، ناظری که

ازدور به او و اشیای رنگی اطراف او، مثل ماشین ها ومغازه ها نگاه می کند، بی اختیار مجذوب آن اشیاء رنگی می شود.

 

 بسیاری اوقات، بیننده به رنگ مشکی اصلا توجهی نمی کند؛ بنابراین، بانوانی که می خواهندبه بهترین شیوه ، عفت وپاکدامنی خود راحفظ کنند وازنگاه های آلوده درامان باشند،

ازحجاب وچادرمشکی استفاده می کنند. چادرمشکی بدن بانوان را درمواجهه با نامحرمان به طور یکنواخت ودرعین حال، به روشی ساده ومعمولی وبه دور ازتجمل می پوشاند.

 

 نظر دهید »

حجاب

11 آذر 1398 توسط صفیه جعفرپور

آیه حجاب

 

وَ قُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِ‌هِنَّ وَ یحْفَظْنَ فُرُ‌وجَهُنَّ وَ لَایبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ لْیضْرِبْنَ بِخُمُرِ‌هِنَّ عَلَیٰ جُیوبِهِنَّ وَ لَایبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ… وَ لَایضْرِ‌بْنَ

بِأَرْ‌جُلِهِنَّ لِیعْلَمَ مَا یخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَی اللهِ جَمِیعًا أَیهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴿۳۱ سوره نور)

و به زنان با ایمان بگو: «دیدگان خود را [از هر نامحرمی‌] فرو بندند و پاكدامنی ورزند و زیورهای خود را آشكار نگردانند مگر آنچه كه طبعاً از آن پیداست. و باید روسری خود را بر گردن خویش [فرو] اندازند، و زیورهایشان را جز برای شوهرانشان یا پدرانشان… آشكار نكنند؛ و پاهای خود را [به گونه‌ای به زمین‌] نكوبند تا آنچه از زینتشان نهفته می‌دارند معلوم گردد. ای مؤمنان، همگی [از مرد و زن‌] به درگاه خدا توبه كنید، امید كه رستگار شوید.

 

تفسیر:

     خُمُر، جمعِ خِمار، به معنای مقنعه یا روسری زنان است.[ تفسیرطبرسی ] طبق گزارش‌های مفسران و اشارات حدیثی، زنان پیش از نزول این آیه روسری را از پشت گوش‌ها رد می‌کردند و آن را به پشت خود می‌انداختند، به طوری که گوش‌ها و گردن و گریبان آن‌ها نمایان بود. در این آیه به آن‌ها  دستور داده شده است که روسری‌هایشان را به گونه‌ای بپوشند که گریبان و مقابل سینه آن‌ها را بپوشاند؛ یعنی، دو طرف آن را از راست و چپ به جلو آورند تا همه این قسمت‌ها پوشیده شود.[تفسیرالمیزان] در واقع، زنان موی سر خود را می‌پوشانده‌اند اما اینک آیه در مقام بیان حد پوشش، از لزوم پوشاندن گردن و سینه سخن گفته ولی از پوشاندن چهره سخنی به میان نیاورده است.

                                             

 

 نظر دهید »

ظهور وحکومت واحد جهانی

09 آذر 1398 توسط صفیه جعفرپور

 باسمه تعالی

 

آیه ناظر به ظهور وحکومت واحد جهانی

صفیه جعفرپور

 رشته کلام اسلامی با گرایش مهدویت

 

 

«نُريدُ أنْ نَمُنّ عَلَي الّذينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الارْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أئمًّْة وَنَجْعَلَهُمُ الوارثین» ( سوره مبارکه قصص/5)
                       
دیدگاه شیعه

دیدگاه عموم مفسران شیعه این است که تنزیل و تفسیر آیه بنی اسرائیل است و تأویل آیه سایر مصادیقی است که در طول تاریخ مورد ظلم مستکبران قرار گرفته اند و نهایتاً مؤمنان مورد ستم واقع شده، بر مستکبران پیروز می‌گردند و وارث آنان می‌شوند. بر اساس روایات فراوان مصداق بارز و کامل آن تقابل نهایی حق و باطل با ظهور امام زمان(ع) است که ظلم به کلی برچیده می‌شود. به عبارت دیگر، آیه از یک سنت قطعی الاهی خبر می‌دهد که در طول تاریخ مصادیقی داشته و دارد و مصداق نهایی آن موضوع ظهور است.

1-     تفسیر قمی

علی بن ابراهیم قمی  معتقد است که خداوند داستان حضرت موسی(ع) را در این آیات به عنوان مثال و هشداری برای پیامبر(ص) و اهلبیت ایشان: ذکر کرده است و از آینده آن‌ها خبر می‌دهد که شباهت بسیار زیادی به جریان حضرت موسی و پیروانشان دارد؛ آینده‌ای که پر از مصیبت‌ها و سختی‌هاست؛ ولی سرانجام به پیروزی و موفقیت ختم می‌شود .[2]

مَثَل امام زمان(عج) در غیبت و پنهان شدنشان، مانند حضرت موسی است که همواره از نظرها غایب‌اند و ترسان، تا زمانی که خداوند اجازه خروج به ایشان دهد و امام مهدی در طلب حق خود برآیند و همچنین کشتن دشمنانشان.»[3]

2-    تفسیر برهان

سيد هاشم  بحرانى در تفسیر البرهان روایتی از امام صادق (ع) آورده است که فرمودند:« أن هذه الآية مخصوصة بصاحب الأمر الذي يظهر في آخر الزمان، و يبيد الجبابرة و الفراعنة، و يملك الأرض شرقا و غربا، فيملأها عدلا، كما ملئت جوراهمانا؛ این آیه مخصوص به صاحب امریست که در اخر الزمان ظهور کرده  و جباران و فرعونیان را نابودخواهد کرد.و شرق و غرب زمین را مالک میشود،پس زمین را پر از عدل و داد میکند همان گونه که پر از ظلم گشته است.»[4]

3-   تفسیر المیزان

 از نظر علامه طباطبائی« عده‌ای «واو» را عطف می‌دانند به آیه «إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِی الْأَرْضِ؛ فرعون در زمین برترى‏جویى کرد» (قصص: 4) ولی مناسب‏تر آن است که جمله‏ وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ … را حال از کلمه« طائفه»گرفته و تقدیر کلام را «یَسْتَضْعِفُ طَائفَهً مِّنهُْمْ نَحنُ وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ…» بدانیم. در این صورت معنای آیه چنین می‌شود: فرعون طایفه‏اى از اهل زمین را ضعیف شمرد در حالى که ما بر همان‌ها که ضعیف شمرده شدند منت مى‏نهیم …». کلمه” نُرید” چه به احتمال اول(عطف) و چه دوم(حال) حکایت حال گذشته است؛ یعنى با این‌که مضارع است و معناى” مى‏خواهیم” را مى‏دهد؛ و لیکن چون در حکایت حال گذشته استعمال شده است؛ معناى « خواستیم» را افاده مى‏کند.» [5]

اين آيه شريفه نقشه‏اى را كه فرعون براى بنى اسرائيل در سر مى‏پروراند تصوير نموده است، و آن نقشه اين بود كه از بنى اسرائيل حتى يك نفر نفس‏كش در روى زمين باقى نگذارد، و اين نقشه را تا آنجا به كار برده بود كه قدرتش به تمامى شؤون هستى آنان احاطه يافته و ترسش همه جوانب وجود آنان را پر كرده بود و آن قدر آن بيچارگان را خوار ساخته بود كه حكم نابودى آنان را مى‏داد، البته اين ظاهر امر بود، و اما در باطن امر اراده الهى به اين تعلق گرفته بود كه آنان را از زير يوغ وى نجات دهد، و ثقل نعمتى را كه آل فرعون و آن ياغيان گردن‏كش را گمراه ساخته بود، از آنان گرفته و به بنى اسرائيل منتقل كند، آرى اراده الهى چنين بود كه تمامى آن اسباب و نقشه‏هايى را كه عليه بنى اسرائيل جريان مى‏يافت، همه را به نفع آنان گرداند و آنچه به نفع آل فرعون جريان مى‏يافت به ضرر آنان تمامش كند، آرى خدا حكم مى‏كند و كسى هم نيست كه حكمش را به تاخير اندازد.[6]

دیدگاه اهل سنت

تعدادی از مفسران اهل سنت مصداق این آیه شریفه را «بنی اسرائیل» می‌دانند و در این باره تحلیلی ارائه نکرده‌اند.

1-     تفسیر الکشف و البیان

ثعلبی مصداق این آیه را بنی اسرائیل می داند و می نویسد: و قال مقاتل: تعظّم، فِي الْأَرْضِ يعني أرض مصر، وَ جَعَلَ أَهْلَها شِيَعاً فرقا و أصنافا في الخدمة و السحر، يَسْتَضْعِفُ طائِفَةً مِنْهُمْ يعني بني إسرائيل، يُذَبِّحُ أَبْناءَهُمْ وَ يَسْتَحْيِي نِساءَهُمْ إِنَّهُ كانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ. وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ يعني بني إسرائيل. [7]

ایشان در تفسیر عبارت «وَ نجعَلَهُمْ أَئمَّهً» نوشته اند: قال ابن عباس: « قَادَهٌ یُقْتَدى بِهِم فِی الْخَیْرِ؛ رهبرانی که در امور خیر به آن‌ها اقتدا می‌شود»؛ قال قتادة: «وَلاهً و مُلُوکاً؛ ولی‌ها، سرپرست‌ها و پادشاها»؛ قال مجاهد : « دعاة اِلَى الخَیر؛ دعوت کنندگان به سوی خیر و خوبی»[8]

2-    تفسیر الدرالمنثور

در بین مفسران اهل سنت، سیوطی برای این بخش آیه، روایتی‌ از امام علی(ع) نقل می‌کند که هر دو تقریبا به یک مصداق اشاره دارند :عَنْ عَلِىَّ بْنِ أَبِى طَالِبٍ رَضِىَ اللهُ عَنْه‏ فِی قَولِهِ‏ وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ‏؛ قال: یُوسُفُ وَ وُلْدُه؛ از امام علی(ع) نقل شده که آیه 5 قصص درباره حضرت یوسف و فرزندانشان است.

عَنْ قَتَادَهَ‏ فِی قَوْلِهِ‏ وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ قال هُمْ بَنو إِسْرَائِیلْ…؛ آیه 5 قصص درباره بنی اسرائیل است .[9]

3-   تفسیر شواهد التنزیل

 حسكانى عبيد الله بن احمد روایتی از حضرت علی(ع) آورده اند که فرمودند:” ليعطفن علينا [الدنيا] عطف الضروس على ولدها. ثم قرأ وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْض؛‏ دنیا بعد از انکه در مقابل ما چموشی و سرکشی کرد همچون شتر بد خلق که در بدو امر به فرزند خود شیر نمیدهد،به سوی ما روی می آورد و در برابر ما رام میشود و انگاه این آیه را تلاوت فرمود:«و نرید…» [10]

نکته:

درمورد اینکه چرا در آیه چهار سوره قصص و این آیه، فعل « يَسْتَضْعِفُ »، « يُذَبِّح»،« يَسْتَحْىِ »، « نُرِيدُ» به صورت مضارع استعمال شده، در حالی که فعل های قبل « عَلا»، « جَعَل» ماضی است، به نظر ابن اثیر این پدیده، گاهی بلاغی است که در این صورت از زمان گذشته به وسیله مضارع خبر داده می شود و گاهی غیر بلاغی است که در اینصورت مستقبل، دلالت برهمان معنای مستقبل دارد و فعل مستمرّالوجود است. در نوع اول ایشان بیان می دارد که وقتی با فعل مضارع از ماضی خبرداده می شود به جهت حاضرکردن صورت آن است به گونه ای که شنونده احساس کند درحال مشاهده آن واقعه است.  در مورد نوع دوم که دلالت بر تجدّد و استمرار دارد . ابن اثیر این آیه شریفه را آورده است: « إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ وَ يَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ الله‏؛ کسانی که کافر شدند و مؤمنان را از راه خدا باز داشتند»( حج:25) در این جا از فعل ماضی «« کفروا» به فعل مضارع « یصدّون» عدول شده است. علّت آن است که کفر آنها در گذشته اتفاق افتاده و بعد آن کفر دوّمی تجدید نشده؛ ولی باز داشتن آنها ار راه خدا در زمان های بعدی تکرار شده و وجودش پایان نمی پذیرد.[11]

خلاصه

در برابر اراده دشمن در نابودی حق، خداوند متعال اراده نموده است که دین حق را بر همه دین ها غلبه بخشد و دین اسلام به رهبری حضرت مهدی علیه السلام دین واحد جهانی گردد. اراده قطعی خداوند بر این امر تعلق گرفته است که با نابودی مستکبران، مظلومان جهان را به رهبری امام زمان علیه السلام وارث آنان گرداند.

منابع:

ابن اثیر، ضیاء الدین ، المثل السائر فی الادب و الکاتب، به کوشش محمد محیی الدین، بیروت، المکتبه العصریه، اول، 1420ق.

بحرانی، سید هاشم. البرهان فى تفسير القرآن، بنیاد بعثت، تهران، 1416ق     .

ثعلبى، احمد بن ابراهیم (1422ق). الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، بیروت، دار إحیاء التراث العربی.

حسكانى عبيد الله بن احمد، شواهد التنزيل لقواعد التفضيل‏، : سازمان چاپ وانتشارات وزارت ارشاد اسلامى، تهران، 1411ق

سیوطى، جلال الدین (1404ق). الدر المنثور فى التفسیر المأثور، قم، کتابخانه آیه الله مرعشى نجفى.

طباطبایى، سید محمد حسین (1417ق). المیزان فى تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامى.

قمى، على بن ابراهیم‏ (1363). تفسیر القمی، قم، دارالکتاب‏

 

 پاورقی:


[2] علی بن ابراهیم قمی، 1363، ج2: 133
[3] همان : 134
[4]  بحرانی سيد هاشم ،ج6،ص58
[5]طباطبایی، 1417، ج16: 9
[6]همان: 10              
 ثعلبی، 1422، ج7: 233[7]
[8] ثعلبی، 1422، ج7: 233
[9] سیوطی، 1404، ج5: 120
 [10] حسكانى عبيد الله بن احمد ،ج1،ص438،ح 59
 ابن اثیر، 2:1399/15[11]

 3 نظر

نگاه فقهی به ولایت

09 آذر 1398 توسط صفیه جعفرپور

شیعه پرنده ای است که افق پروازش خیلی بالاتر از تیرهای ماست؛ پرنده ای که دو بال دارد: یک بال سبز ویک بال سرخ. بال سبز این پرنده همان مهدویت وعدالت خواهی اوست؛ چون شیعه در انتظار عدالت به سر می برد، امیدوار است وانسان امیدوار هم شکست ناپذیر است.نمی توانید انسانی را تسخیر کنید که مدعی است کسی خواهد آمد که در اوج ظلم وجور، دنیا را پر از عدل وداد خواهد کرد. شیعه با این دو بال، افق پروازش خیلی بالاست وتیرهای زهرآگین سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، اخلاقی و… به آن نمی رسد. شیعه بعد سوم نیز دارد که بسیار مهم است. این پرنده، زرهی به نام ولایت پذیری بر تن دارد. در بین همه مذاهب اسلامی، شیعه تنها مذهبی است که نگاهش به ولایت فقهی است. یعنی فقیه می تواند ولایت داشته باشد. این نگاه، برتر از نظریه نخبگان افلاطون است.(فوکویاما، مکتب قم وبغداد در اواخر قرن سوم واوایل قرن چهارم هجری، ص57)

 1 نظر
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • ...
  • 5
  • ...
  • 6
  • 7
  • 8
  • ...
  • 9
  • ...
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 18
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

ماء معین

جستجو

موضوعات

  • همه
  • امامت
  • انتخاباتی
  • انقلاب اسلامی
  • بدون موضوع
  • بی
  • تربیتی
  • جنگ تحمیلی و دفاع مقدس
  • حج
  • حجاب
  • خداشناسی
  • دعا
  • شهید
  • شیعه
  • فرهنگی آموزشی
  • قرآنی
  • مهدویت
  • نوجوان
  • کلامی

Random photo

اللهم عرفنی حجتک

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟