داستان غدیر خم
❤️?
?﷽ا?
داستان غدیرخم
✍قسمت اول
باعرض تبریک دهه ولایت ، ده سال از هجرت مى گذشت که رسول مکرّم اسلام (ص) عزمِ سفر حجّ نموده و همگان را مطلّع
مى سازد.
گروه زیادى به مدینه آمدند تا در مناسک حجّ با او بوده و از او پیروى کنند.
«حجّة الوداع»، «حجّة الإسلام»، «حجّة البلاغ»، «حجّة الکمال» و «حجّة التمام»(1) نام هایی است که بر این تنها حجّ رسول خدا (ص) پس از هجرت نهاده اند.
شنبه، پنج یا شش شب از ماه ذى القعده باقى مانده [پنج یا شش روز مانده به هلال ذى الحجّة الحرام ] با پاى پیاده، با غسل و تدهین(2) و تنها با لباس احرام از مدینه خارج مى شود. همسرانش را نیز سوارِ بر کجاوه با خود مى برد.
تمامى اهل بیت و مهاجرین و انصار و چه بسیار از قبایل عرب و دیگر اقشار مردم، با او به راه مى افتند.(3)
شیوع بیمارى آبله یا حصبه، توفیق همراهى را از بسیارى سلب کرده بود، با این وجود، جمعیّت به حدّى بود که شمار آن را جز خدا نمى داند. عدد آن را نود هزار و بیشتر ذکرکرده اند.
هنگامه حجّ بر این سیل جمعیّت افزوده مى شود؛ اهالى مکّه و نیز جماعتى از یمن که در معیّت على بن ابى طالب (ع) و ابوموسى آمده بودند، به آنان مى پیوندند.(4)
مناسک حجّ را به پایان رسانده و با همان جمعیّت انبوه، راهى مدینه مى شود.
در میانه راه منطقه اى به نام «جُحْفه» قرار دارد که راههاى مدینه، مصر و عراق از آنجا منشعب گشته و برکه اى به نام «غدیر خم» در نزدیکى آن واقع است.
پنج شنبه(5) هجدهم ذى الحجّة الحرام زمانى که به این برکه مى رسند، جبرئیل امین آیه اى از جانب پروردگار متعال بر او نازل مى کند:
{یَآ أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَآأُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ…}: «اى پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، را کاملاً (به مردم) برسان».(6)
فرمان مى دهد که باید على بن ابى طالب (ع) را به عنوان عَلَمِ هدایت و پرچم دین برافراشته، اطاعت و ولایت او بر همگان را ابلاغ کند.
رسول گرامى (ص )دستور مى فرماید: آنها که جلو رفته اند، بازگشته و آنان که مى رسند، توقّف نمایند.
کنار هم قرار گرفتن پنج درخت بزرگ مُغیلان(7)، جایگاه خوبى را فراهم آورده بود. آنجا را تمیز کرده و جارو مى کشند. به دستور آن حضرت تا رسیدن تمام جمعیّت کسى نمى بایست در آن جایگاه
مى نشست.
روز تابستانى بسیار گرمى بود. مردها قسمتى از عبایشان را بر سر و قسمتى را از شدّت حرارت زمین، زیر پایشان گذاشته بودند، و با انداختن جامه اى بر روى یکى از درختان براى رسول خدا (ص) سایبانى ساخته بودند. وقت نماز ظهر فرا مى رسد، پیامبر (ص) به سمت جایگاه رفته و با مردم نماز مى گذارد.
ادامه دارد….?
#غدیر_روز_لبخند
#اللّھمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج