• خانه 

ماء معین

ﺁﺏ ﺧﻮﺭﺩﻧﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﺮﺍﻫﺶ ﺭﯾﺨﺘﻦ ﭼﻨﺪ ﻗﻄﺮﻩ ﺍﺷﮏ ﺑﻮﺩ…

15 آذر 1398 توسط صفیه جعفرپور

شهید حسین خرازی نقل می کرد: ﻭﻗﺘﯽ تو جبهه ﻫﺪﺍﯾﺎﯼ ﻣﺮﺩﻣﯽ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﺩﺭ ﻧﺎﯾﻠﻮﻥ ﺭﻭ ﺑﺎﺯﮐﺮﺩﻡ ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﯾﮏ ﻗﻮﻃﯽ ﺧﺎﻟﯿﻪ ﮐﻤﭙﻮﺗﻪ ﮐﻪ ﺩﺍﺧﻠﺶ ﯾﮏ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﺳﺖ. ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ: ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺭﺯﻣﻨﺪﻩ ﺳﻼﻡ، ﻣﻦ ﯾﮏ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ﺩﺑﺴﺘﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﻢ. ﺧﺎﻧﻢ ﻣﻌﻠﻢ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﻤﮏ ﺑﻪ ﺭﺯﻣﻨﺪﮔﺎﻥ ﺟﺒﻬﻪ ﻫﺎﯼ ﺣﻖ ﻋﻠﯿﻪ ﺑﺎﻃﻞ ﻧﻔﺮﯼ ﯾﮏ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﻫﺪﯾﻪ ﺑﻔﺮﺳﺘﯿﻢ. ﺑﺎ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺭﻓﺘﻢ ﺍﺯ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺑﻘﺎﻟﯽ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﺑﺨﺮﻡ. ﻗﯿﻤﺖ ﻫﺮ ﮐﺪﺍﻡ ﺍﺯ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﻫﺎ ﺭﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ، ﺍﻣﺎ ﻗﯿﻤﺖ ﺁﻧﻬﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﮔﺮﺍﻥ ﺑﻮﺩ، ﺣﺘﯽ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﮔﻼﺑﯽ ﮐﻪ ﻗﯿﻤﺘﺶ 25 ﺗﻮﻣﺎﻥ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺍﺭﺯﺍﻥ ﺗﺮ ﺑﻮﺩ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻢ ﺑﺨﺮﻡ. ﺁﺧﺮ ﭘﻮﻝ ﻣﺎ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺳﯿﺮﮐﺮﺩﻥ ﺷﮑﻢ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻫﻢ ﻧﯿﺴﺖ. ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﮐﻨﺎﺭﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﻗﻮﻃﯽ ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻡ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﭼﻨﺪ ﺑﺎﺭ ﺑﺎ ﺩﻗﺖ ﺍﻥ ﺭﺍ ﺷﺴﺘﻢ ﺗﺎ ﺗﻤﯿﺰﺗﻤﯿﺰﺷﺪ. ﺣﺎﻻﯾﮏ ﺧﻮﺍﻫﺶ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺭﺯﻣﻨﺪﻩ ﺩﺍﺭﻡ، ﻫﺮﻭﻗﺖ ﮐﻪ ﺗﺸﻨﻪ ﺷﺪﯾﺪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻗﻮﻃﯽ ﺁﺏ ﺑﺨﻮﺭﯾﺪ ﺗﺎﻣﻦ ﻫﻢ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﺑﺸﻮﻡ ﻭ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻢ ﺑﻪ ﺟﺒﻬﻪ ﻫﺎ ﮐﻤﮑﯽ ﮐﻨﻢ. ﺑﭽﻪ ﻫﺎﺗﻮ ﺳﻨﮕﺮﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺁﺏ ﺗﻮﯼ ﺍﯾﻦ ﻗﻮﻃﯽ ﻧﻮﺑﺖ ﻣﯽﮔﺮﻓﺘﻨﺪ، ﺁﺏ ﺧﻮﺭﺩﻧﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﺮﺍﻫﺶ ﺭﯾﺨﺘﻦ ﭼﻨﺪ ﻗﻄﺮﻩ ﺍﺷﮏ ﺑﻮﺩ…

1548353462_.jpg

 نظر دهید »

عوامل ایجاد آرامش در قرآن

14 آذر 1398 توسط صفیه جعفرپور

 

احساس امنیت و آرامش، در آیات قرآن و روایات اهل بیت علیهم السلام در سطح وسیعی مورد توجه قرار گرفته حتی نگاهی قدسی به این مقوله شده است و آرامش، فقط از سوی خداوند بر بندگان مؤمن وارد می شود؛

هُوَ الَّذِي أنْزَلَ السَّکِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدَادُوا إِيمَاناً مَعَ إِيمَانِهِمْ وَ لِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأرْضِ وَ کَانَ اللَّهُ عَلِيماً حَکِيماً؛   سوره مبارکه فتح آیه4 

اوست آن كس كه در دل هاى مؤمنان آرامش را فرو فرستاد تا ايمانى بر ايمان خود بيفزايند. و سپاهيان آسمان ها و زمين از آنِ خداست و خدا همواره داناى سنجيده كار است.

آیه، به صراحت منشأ آرامش را فقط خداوند می داند. بنابراین، سایر عوامل آرامش، به صورت مستقل عمل نمی کنند؛ بلکه بر اساس اذن الهی رخ می دهند؛ مثلاً همسر، در نگاه قرآن عامل آرامش است؛ اما طبق آیه ۲۱ سوره روم، ازدواج، از آیات الهی است و خداوند است که بین دو زوج مودت و رحمت ایجاد می کند؛

وجَعَلَ بَيْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً؛ اوست که ميانتان دوستى و رحمت نهاد.

شب نیز عامل آرامش است؛ اما خداست که آن را موجب آرامش قرار داده:  

جَعَلَ اَللَّيْلَ سَكَناً؛   اوست که شب را مایه آرامش قرار داده است.   سوره مبارکه انعام آیه 96

بنابراین، توقع آرامش از اسباب دنیایی، انتظاری بیجاست. از دنیا نمی توان به آرامش رسید؛ اما در دنیا با اسباب آسمانی و با لطف الهی می شود به آرامش دست یافت.

در حدیث آمده است: أوْحَى اللَّهُ تَعَالَى إِلَى دَاوُدَ علیه السلام يَا دَاوُدُ إِنِّي وَضَعْتُ خَمْسَةً فِي خَمْسَةٍ وَ النَّاسُ يَطْلُبُونَهَا فِي خَمْسَةٍ غَيْرِهَا فَلَا يَجِدُونَهَا؛ وَضَعْتُ الْعِلْمَ فِي الْجُوعِ وَ الْجَهْدِ وَ هُمْ يَطْلُبُونَهُ فِي الشِّبَعِ وَ الرَّاحَةِ فَلَا يَجِدُونَهُ، وَضَعْتُ الْعِزَّ فِي طَاعَتِي وَ هُمْ يَطْلُبُونَهُ فِي خِدْمَةِ السُّلْطَانِ فَلَا يَجِدُونَهُ، وَ وَضَعْتُ الْغِنَى فِي الْقَنَاعَةِ وَ هُمْ يَطْلُبُونَهُ فِي كَثْرَةِ الْمَالِ فَلَا يَجِدُونَهُ، وَ وَضَعْتُ رِضَايَ فِي سَخَطِ النَّفْسِ وَ هُمْ يَطْلُبُونَهُ فِي رِضَا النَّفْسِ فَلَا يَجِدُونَهُ، وَ وَضَعْتُ الرَّاحَةَ فِي الْجَنَّةِ وَ هُمْ يَطْلُبُونَهَا فِي الدُّنْيَا فَلَا يَجِدُونَهَا؛ [مجلسی، بحار الأنوار، ج ۷۵، ص ۴۵۳]

خداوند به حضرت داود-علیه السلام- وحی فرستاد: پنج چیز را در پنج چیز قرار دادم و مردم در پنج چیز دیگر دنبال آن می گردند و آن را نمی یابند: علم را در گرسنگی و تلاش قرار دادم و مردم آن را در سیری و راحتی می یابند و آن را به دست نمی آورند. عزت را در اطاعت خودم قرار دادم و مردم آن را در خدمت پادشاه می جویند و بدان نمی رسند. من بی نیازی را در قناعت قرار دادم و مردم آن را در کثرت مال دنبال می کنند و آن را نمی یابند. رضایتم را در ناراحتی و نافرمانی نفس قرار دادم و مردم آن را در خشنودی نفس می جویند و به آن نمی رسند. راحتی و آرامش را در بهشت قرار دادم و مردم آن را در دنیا پی جویی می کنند و آن را نمی یابند.

قرآن کریم در آیات نورانی خود استقامت، اقامه نماز، انفاق، ایمان، باران، پرداخت زکات، تسلیم، تقوا، توکل، خواب، دعا، دلداری، دوستی با خدا، ذکر الهی، زمین، شب، عمل صالح، قصه انبیا، مائده آسمانی، مسکن، مشاهده حقایق، ملائکه، نزول تدریجی قرآن، وعده الهی، وفای به عهد، هدایت پذیری، همسر، مکه، قبول تقدیر الهی و یا کمک به دیگران را از جمله عوامل آرمش بخش مطرح می کند.

 


 

 نظر دهید »

ازخودبپرسیم...

12 آذر 1398 توسط صفیه جعفرپور

امروزه آنقدر که والدین تلاش می کنند فرزندشان ورزشکارخوبی شود به جنبه های انسانی وی توجه نمی کنند؛ آنقدر که برای خوب صحبت کردن آنها ازخود مایه می گذارند به صداقت وشفافیت گفتارشان اهمیت نمی دهند. آیا باید هدف ما فقط این باشد که فرزندانمان را روانه دانشگاه کنیم یا آنها را برای ” زندگی کردن ” آماده سازیم؟
واقعا می خواهیم دخترمان چه چیزی یاد بگیرد؟البته پرداختن شهریۀ یک کلاس والیبال وشنا وامضا کردن چکهای مدرسۀ غیرانتفاعی بسیارراحت ترازوقت گذاشتن وفکرکردن دربارۀ امورمهمی است که آنها باید درزندگی یاد بگیرند تاشادتر وپویا تر زندگی کنند وبه عنوان یک مادر، دختر، شریک زندگی ، همسر، همکارو ساکنان این سیاره ونیزدرمقام یک پزشک ،مدیر، نویسنده ،آموزگاروغیره تعهد بیشتری داشته باشند وانسان نمونه ای باشند. بدون شک ما نمی خواهیم ارزش تحصیل وآموزشهای کلاسیک رانفی کنیم، اما موفقیت تحصیلی تمام چیزی نیست که به آن نیازداریم. قدم زدن درموزه ودیدن آثارنقاشان بززگ یک چیز است، یادگیری مشاهدۀ غروب آفتاب ازنگاه این هنرمندان چیزی دیگر."منبع: کتاب کلیدهای شناخت ورفتاربا دخترها”

1494428630756.jpg

 نظر دهید »

ابوعثمان عمرو بن بحر مشهور به جاحظ

12 آذر 1398 توسط صفیه جعفرپور

          

ابوعثمان عمرو بن بحر( 150یل 160- 255ق) مشهور به جاحظ، متکلم و ادیب معتزلی، از اهالی بصره است. جاحظ نویسنده‌ای شاد و خندان، بذله­ گو و طنزنویس بود. خنده را دوست داشت، خود می‌خندید و دیگران را نیز می‌خندانید. از مزاح و شوخی لذّت می‌برد ولو ظاهراً به زیانش باشد، چنان‌که به شوخی و برای خنده نوشت، مرا احدی جز دو زن شرمگین نساخت. یکی را در عسکر دیدم، قامتی بلند داشت و من در حال خوردن طعام بودم. خواستم با وی مزاح کنم گفتم: إنزلی کُلی مَعَنا: بیایید پایین با هم غذا بخوریم، او گفت: إصعد أنت حتّی تری الدنیا!: تو بیا بالا تا دنیا را ببینی![1]

اما داستان زن دوم را که قبلاً نقل کردیم، بدین صورت بود که زنی وی را به دکّان زرگری برد و به وی گفت مثل این بساز، جاحظ مبهوت شد و از زرگر سؤال کرد، زرگر گفت، او از من خواسته بود صورت شیطانی بسازم، من گفته بودم نمی‌دانم چگونه  بسازم،اکنون تو را آورد و گفت: مثل این بساز.[2]

او برای نشان دادن حسن و خوبی خنده و قبح و کراهت گریه و ناله طبق روش خود از عقل و نقل و سیرۀ بزرگان  دلیل می‌آورد. چنان‌که از قرآن مجید به آیۀ مبارکۀ «و أنَّه هُوَ  أضحَکَ وَ أَبکی»[3] : «أنَّه هُوَ أماتَ و أحیَی»[4]  به این صورت استشهاد می‌کند که خداوند خنده را در برابر حیات و زندگی قرار داد و گریه را در برابر مرگ. او می‌افزاید که اگر خنده قبیح بود، خداوند آن را به خود نسبت نمی‌داد و به دادن چیزی که قبیح است به بندگانش منّت نمی‌گذاشت. باز تأکید می‌کند که اگر موقعیّت و اثر خنده در مسرّت نفس، عظیم، و در مصلحت آن، کبیر نبود، خداوند آن را دراصل طباع و اساس ترکیب انسان قرار نمی‌داد. ما می‌بینیم اوّلین چیزی که از کودک ظاهر می‌شود، روانش بدان پاک و بدنش بدان پرورش می‌یابد و خونش افزون می‌گردد خنده است. آن علّت مسرّت کودک و مادۀ قوّت اوست و به علّت مزیّت و برتری خنده است که عرب فرزندانشان را بَسّام،ضَحّاک، طَلِق و طلیق(خندان و گشاده­رو) اسم می‌گذارند. پیامبر (ص) می‌خندید و اظهار فرح و شادی می‌کرد و صالحان نیز

می‌خندیدند و شادی می‌کردند و هرگاه می‌خواستند کسی را  مدح کنند می‌گفتند او خندان و بسّام است و اگر می‌خواستند مذمّت کنند می‌گفتند: او عَبوس و کریه است. خلاصه، جاحظ نویسنده‌ای خندان است و خنده را خوب و زیبا می‌داند امّا مشروط بر آن که از حدّ اعتدال نگذرد و به وقار و شخصیت انسان آسیب نرساند.[5]

 



[1] دکتور فوزی عطوی الجاحظ دائرة معارف عصره ص 19
 [2]  جاحظ، همان، ج1، ص24، مقدّمۀ عبدالسّلام هارون
[3]  سوره نجم(53)/44
[4]  همان / 45
[5]  جبری، همان، ص153-152؛جاحظ، همان، ج6، ص6

 

 نظر دهید »

مهدویت و مستشرقین

12 آذر 1398 توسط صفیه جعفرپور

مهدویت و مستشرقین

صفیه جعفرپور-دانش آموخته رشته کلام اسلامی

 

مقدمه

در جنگ فرهنگ ها ، راهبرد اصلی مهدی ستیزان برای نابود کردن فرهنگ مهدویت و انتظار، القای اطلاعات و آگاهی ها ی خاصی است که از رهگذر آن، عقاید و نیز رفتار را تحت تأثیر قرار داده، آن ها را به نفع خود تغییر دهند. گروهی از مستشرقان یهودی و مسیحی و گاه کمونیست و یا مادی با بیگانگی همه جانبه از اسلام هریک موضوع مصلح جهانی اسلام ــ یعنی مهدی منتظر و احادیث پیرامون شئون حیاتی و امامتی حضرتش را همانند دیگر حقایق اسلامی ــ را مورد تخطئه و تکذیب قرار داده و به باد سخریه گرفته اند. اینگونه مستشرقان سخنان ابن خلدون مورّخ آندلسی اموی مذهب را دست مایه خود ساخته و بر اعتقادات عموم مسلمانان در طول تاریخ اسلامی تاخته اند. که به برخی از آنان اشاره می کنیم. 

اساس عقیده به حضرت مهدی (ع) از یهود یا نصاری یا سوشیانت است.

یکی از باورهای مشترک میان ادیان الهی، اعتقاد به ظهور نجات دهنده ای است که آخر الزمان ، تمامی پلیدی ها را به نیکی تبدیل کرده و زمین را از عدل و داد فراگیر خواهد کرد. این منجی در دیانت زرتشتیان و ایرانیان زرتشتی « سوشیانت» و در دیانت اسلام و تشیع به « مهدی » علیه السلام نام گرفته است. از آن جا که این آموزه در منابع ایرانی زرتشتی که در ظاهر سبقت تاریخی از منابع اسلامی دارند، یافت شده و از سوی دیگر بین این دو آموزه در منابع ایرانی و اسلامی شباهت ها و هم سویی های فراوانی وجود دارد، این امر برخی مستشرقان و خاورشناسان را به این ادعا واداشته که باور « مهدی» در میان مسلمانان وبه ویژه شیعیان را اعتقادی برگرفته از باور «سوشیانت» در میان باورهای ایرانیان باستان بدانند که بعدها به تکامل رسیده است. این ادعا در میان کلمات بسیاری از مستشرقان و دنباله روهای ایشان همچون: دار مستتر، گلدزهیر، … به چشم می آید که برای نمونه به گوشه ای از این ادعاها اشاره می شود.( رضوی، جمشیدیان، 1395)

الف- دار مستتر،خاورشناس فرانسوی چنین می نگارد: « می دانید که محمد چگونه شریعت خود را بنیان نهاد؟ وقتی که او ظهور کرد، در عربستان علاوه بر شرک ملی باستانی، سه دیانت بیگانه موجود بود. یکی آیین یهود و دیگر دیانت عیسوی و  سه دیگر کیش زرتشت؛ یعنی دیانتی که پیش از نهضت اعراب در ایران رواج داشت….در دیانت اسلام آثاری از اصول دیانت یهودان و عیسویان و اساطیر ملل مذکور دیده می شود. نکته مشترکی که در این سه دیانت یافت می شود عبارت از اعتقاد به یک وجود فوق الطبیعه بود که بایستی در آخر الزمان ظهور کند و نظم و عدالت رفته را به جهان باز آرد و مقدمه خلود وسعادت دائم را فراهم سازد . این اعتقاد نخست در دین یهود بود. بعدها همین اعتقاد عیسویت را نیز به وجود آورد. این اعتقاد فقط وقتی در دین یهودیان  و عیسویان به صورت نهایی درآمد که تحت تأثیر ات اساطیر ایرانی واقع شد و علت مشابهتی که در این باره میان عقاید یهودیان، عیسویان و ایرانیان موجود است نیز از اینجا پیدا شده است. این سه عقیده فقط در جزئیات با هم اختلاف دارند. مطابق تعالیم این سه دین، پیش از ظهور منجی، نیروی بد بر جهان باید حکم فرما شود. یهودیان این نیرو را به هجوم و تخریب یأجوج و مأجوج، عیسویان آن را به اژدها یا جانور آپوگالیپس و یک پیغمبر دروغین یا پیغمبر شیطان، معروف به دجال و ایرانیان به مار ضحاک که نشانه اهرمن یا اصل بدی است، تطبیق داده اند»( دارمستتر، 1317ق:6و7)

ب-ایجانس گلدزهیر، شرق شناسی یهودی نیز همچون دار مستتر معتقد است، تفکر مهدویت در میان مسلمانان، به ویژه شیعیان، متأثر از ادیان پیشین به خصوص زرتشتیان و ایرانیان باستان بوده است و در این زمینه صریحا می نویسد:« اعتقاد به مسئله مهدویت ، در ریشه خود به عناصر یهودی و مسیحی برمی گردد و در آن پاره ای از ویژگی های مبحث سوشیانت که مورد اعتقاد زرتشتیان است، یافت می شود»( گلدزهیر، 228:2113)

نقد ادعا       

بر ادعای تأثیرپذیری باورهای اسلامی از باورهای پیشین ، به خصوص آیین زرتشت، نقدهای جدی وارد است که به برخی از این نقدها اشاره می شود.

نقد ا-  باید توجه داشت که صرف وجود شباهت ظاهری در بین باورهای موجود میان ادیان نمی تواند این ادعای خاورشناسان را مبتنی بر تأثیر پذیری باوری از باور متقدم را ثابت کند،به چند دلیل:

1.باور به مهدی موعود نزد شیعیان ، تنها جنبه منجی بودن و نجات بخشی در انتهای عالم راندارد، بلکه برای مهدی علیه السلام در نزد شیعیان شئون متعددی در کار است که یکی از آن شئون، نجات بخشی عالم است. در حقیقت یکی ازباورهای مهم شیعیان این است که امام مهدی از حجت های الهی بوده و خداوند زمین را هیچ گاه از «حجت» خالی نمی گذارد ( کلینی، 1407ق، 178:1) در حالی که در باور زرتشتیان ، برای سوشیانت چنین وظایفی تعریف نشده است.

2. ایرانیان و زرتشتیان به سه منجی معتقدند.( رضی، 11:1389) نخست به « هوشیدر» معنای پروراننده قانون که در انتهای هزاره اول از دوره چهارم ظهور می کند؛ دوم « هوشیدرماه» به معنای پروراننده نماز و نیایش که در انتهای هزاره دوم دوره چهارم ظهور می کند؛ و سوم « استوت ارت» یا همان « سوشیانت» به معنای سود رساننده که در انتهای هزاره سوم از آن ظهور می کند که با آمدن او جهان نو می شود، رستاخیز به پا می گرددو مردگان زنده می شوند و زندگان نیز عمری همیشگی خواهند داشت.( گیلانی، 11:1389)

نقد 2-  شبهه زمانی قابل اعتناست ک این عقیده را در قرون پسین اسلامی و پس از ارتباط مسلمانان با ایرانیان بیابیم، درحالی که شواهد و قرائن بسیاری ر ا مبنی بر این باور مهدی موعود پیش از فتح و ارتباط ایشان با ایرانیان در بین مسلمانان رواج داشته می توان اقامه کرد:

1. وجود باور منجی موعود در آیات مکی: از شواهد مهمی که می توان در اصالت باور مهدویت اقامه کرد، وجود این باور در آیات قرآن ، به خصوص در آیات مکی است که با توجه به این آیات تمام احتمالات تأثیرپذیری باورهای شیعی، به خصوص تأثیرپذیری از سوی سلمان فارسی که در مدینه به پیامبر صلی الله و علیه و آله پیوست. برای نمونه می توان به مهم ترین و مشهورترین آیه مربوط به مهدی موعود علیه السلام یعنی آیات ابتدایی سوره «قصص» که از آیات مکی به حساب می آیند اشاره کرد( مکارم شیرازی، 1374، 16:1)

2. وجود احادیث مربوط به مهدی موعود علیه السلام در کتابهای نگاشته شده صدر اسلام : از کتاب های بسیارمعتبر و کهن در میان شیعیان کتاب سلیم بن قیس هلالی است. در این کتاب که می توان آن را از اولین تألیفات حدیثی شیعه یاد کرد، احادیث متعددی درباره مهدی موعود وجود دارد که برخی از آنها را با کمی اختلاف می توان درمیراث حدیثی اهل تسنن نیز یافت.( هلالی، 1405ق، 567:2)

نقد 3- دار مستتر وی در شناخت خود از موضوع مهدویت به جای آنکه در بیان موضوع به منابع اصیل  اسلامی اشاره کند یا به نگرش اندیشمندان درجه او ل اسلامی توجه کند، به تفکر ابن خلدون که نادر اندیشمندان مسلمان و مخالف مهدویت است، بسنده کرده و از او پیروی نموده است. طبیعی است این امر موجب شده تا وی از مهدویت تصویر درست و صحیحی نداشته باشد و به نگرش  و آرای موجود در منابع اصلی دین دسترسی نیابد( موسوی، 114:1389و115)

اعتقاد به مهدویت در جامعه اسلامی نتیجه فشارهای سیاسی

برخی از مستشرقین و به تبع آن‌ها برخی از روشنفکران غرب‏زده اسلامی معتقدند که اعتقاد به مهدویت در نتیجه فشارهای سیاسی بوده که بر مستضعفین جامعه اسلامی وارد شده است.
فان فلوتن می ‏گوید: «جور و ستم دولت عباسیان از هنگام به حکومت رسیدن، کمتر از دولت امویان نبوده است. این جور وستم‌‏ها به حدّی بود که مستضعفین و مظلومین را بر این وا داشت که خود را امیدوار کنند، لذا چاره ‏ای جز این ندیدند که به عقیده به مهدی وانتظار ظهورش دل ببندند، تا بتوانند از شدّت تألّمات روحی خود بکاهند…». (السیادة العربیه، ص 132)

الف- ایگناتس گلدزیهر مسئله مهدویت را برآمده از سرخوردگی تاریخی وراهی برای توجیه فتنه ها وآشوب هایی می داند که به وسیله بعضی از انقلابی های سیاسی به وجود آمده است. از نظر او مهدویت راهی برای جلب اعتماد ومحبت مردم است که همچون ابزاری در دست بعضی از شورشگران وانقلابیون قرار گرفته است( العقیده والشریعه فی الاسلام، ، ص ٢١٩ - ٢١٨ ). وی به هیچ وجه برای مهدویت ریشه های اعتقادی ومبتنی بر متون دینی قائل نیست وی تفکر شیعه را بستر ومحیطی مناسب برای اعتقاد به مسئله مهدویت می داند وعلت مهدویت خواهی شیعه را بر اثر روحیه مخالفت وانکار شیعه در برابر خلفا وقت تلقی می کند. از نظر او شیعه برای رسیدن به خلافت ومخالفت نمودن با حاکمان وقت، بحث مهدویت را ترویج کرده است ودر این راه پیشوایان خود را از دست داده است(همان، ص ٢١٩)

نقد ادعا                                                                               

1-گرچه در طول تاریخ، مستضعفین و مظلومان اعم از مسلمان و غیر مسلمان، شیعه و غیر شیعه تحت فشارهای سیاسی بوده ‏اند، ولی این به آن معنا نیست که این فشارها باعث شد تا مستضعفان اعتقاد به منجی و مهدی را از خود جعل کنند، بلکه خداوند متعال مطابق مصلحت و حکمتی که ملاحظه کرده موضوع منجی و ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) را به جهت اقامه عدل وعدالت در سطح گسترده مطرح کرده است.

2-موضوع مهدویت مقتضای خواست فطری بشر بوده و عقل، قرآن وروایات نیز به طور صریح بر آن اتفاق کرده‏اند و نیز اجماع مسلمین به جز برخی اندک از روشنفکران غرب‏زده معتقد به مهدویت شده ‏اند .

3-مهدویت و انتظار ظهور مهدی موعود (علیه السلام) در صورتی که معنا و مفهوم صحیح آن در نظر گرفته شود نه تنها آثار منفی به بار نخواهد آورد بلکه آثار مثبتی داشته، در ایجاد روحیه امید در جامعه و فراهم کردن زمینه مناسب برای ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) تأثیر بسزایی داشته ودارد. (رضوانی، 1384)

مهدویت عقیده اسطوره و از امور غیر واقعی

الف- برخی عقیده مهدویت را عقیده ای غیر اسلامی می دانند که وارد جامعه اسلامی شده است.
جولد زیهر می گوید: بازگشت عقیده به مهدی، از اصول ومبانی غیر اسلامی است ودر حقیقت این عقیده اسطوره واز امور غیرواقعی است.( العقیده و الشریعه، ص 218)

ب-ایگناتس گلدزیهر ، اعتقاد به پاره ای از امور را در مهدویت، نوعی اسطوره گرایی وخیال پردازی می داند وبر این باور است که اعتقاد به آن ها برآمده از احادیث وسخنان صحیح پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله) نمی باشد، بلکه این سخنان منسوب به ایشان است. او در این باره می گوید:«پاره ای از خیال پردازی ها وتصورات سرکش وبی منطق که ساخته ذهن افراد بیکار وماهر است، به مسئله مهدویت افزوده شد که در طول زمان موجب پیدایش بسیاری از اسطوره ها از دل مهدویت شده است… واحادیثی در موضوع مهدویت وارد شد که مناقشه مسلمانان را در بر داشت، احادیثی که منسوب به پیامبر (صلّی الله علیه وآله) است… واین احادیث صحیح نمی باشد ودر کتاب های صحیح ضبط نشده است»( العقیده والشریعه فی الاسلام، ص 218).
گلدزیهر نسبت به مسائل مربوط به مهدویت بسیار بدبینانه ومنفی می نگرد وآن ها را زائیده فکر بعضی از انسان های سودجو، بیکار وحرفه ای می داند که این امور را به پیامبر نسبت داده اند وآن ها را با اسطوره ها وافسانه ها آمیخته اند.

نقد ادعا

۱ - مطابق انچه در قران وروایات متواتر اسلامی وارد شده، عقیده به ظهور مهدی موعود عقیده ای اصیل واسلامی است که در ادیان دیگر نیز به ان اشاره شده است ولذا هرگز نمی توان ان را اسطوره واز عقاید ساختگی قرار داد.

2 - این عقیده اختصاص به شیعه ندارد بلکه صحابه به تبع ایات قران وروایات نبوی معتقد به این عقیده بوده ودر طول تاریخ اسلام عموم علمای اسلامی اعم از شیعی وسنّی به این عقیده معتقد بوده اند.

4-گلدزیهر در پژوهش خود پیرامون آموزه های دینی نگاهی درونی وکلامی ندارد وتنها به مهدویت از منظر تاریخی صرف وشرایط علی ومعلولی می نگرد ومی کوشد تا ریشه ها وعوامل تاریخی، اجتماعی وسیاسی پیدایش این اندیشه را بیان کند. وی مهدویت را صرفا نوعی فرافکنی وتخلیه روانی فرقه ای همچون شیعه می داند که از اقلیت مذهبی برخوردارند وخواسته اند با این بحث جهت ترمیم روحی وسامان بخشی اضطرابات روحی خود استفاده کنند، حال آنکه اگر گلدتسیهر خود پیش از قیام مختار ثقفی می زیست ودرباره این موضوع به پژوهش می پرداخت، باز متوجه می شد که اعتقاد به مهدویت قبل از قیام مختار نیز در فکر شیعه وجود داشته واین باور ربطی به رخدادهای به وجود آمده از جانب بنی امیه وکوفیان نداشته است وتکیه گاه اصلی این بحث در سخنان نبوی وعلوی موجود است.( گیلانی، 1387)

 

 

 

 

 

 

 

منابع:

دارمستتر، مهدی از صدر اسلام تا قرن سیزدهم، محسن جهانسوز، کتابفروشی ادب، تهران،١٣١٧ش.

رضوانی، علی اصغر، موعود شناسی و پاسخ به شبهات، قم ، مسجد مقدس صاحب الزمان، 1384 ش.

موسوی گیلانی، سید رضی، شرق شناسی و مهدویت، بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(عج). ؛ مرکز تخصصی مهدویّت، قم، 1379ش.

گیلانی، سید رضی، مهدویت از دیدگاه دین پژوهان غربی، بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود، مرکز تخصصی مهدویت، قم، 1387 ش.

 

 

 

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • ...
  • 4
  • ...
  • 5
  • 6
  • 7
  • ...
  • 8
  • ...
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 18
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

ماء معین

جستجو

موضوعات

  • همه
  • امامت
  • انتخاباتی
  • انقلاب اسلامی
  • بدون موضوع
  • بی
  • تربیتی
  • جنگ تحمیلی و دفاع مقدس
  • حج
  • حجاب
  • خداشناسی
  • دعا
  • شهید
  • شیعه
  • فرهنگی آموزشی
  • قرآنی
  • مهدویت
  • نوجوان
  • کلامی

Random photo

اللهم عرفنی حجتک

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟