رجعت
بأسمه تعالی
شواهد قرآنی بر وقوع رجعت
صفیه جعفرپور
رشته کلام اسلامی با گرایش مهدویت
چکیده:
یکی از زوایای مهمی که در تبیین و ارزیابی جریان مهدویت می توان آن را مورد مطالعه و داوری قرار داد مسأله رجعت در قرآن می باشد. اعتقاد به رجعت از نشانه های شیعیان اهل بیت علیه السلام است.رجعت مخصوص مؤمنان خالص و کفار و منافقان خالص است، کفار و منافقان هرگز به میل و ارادۀ خود به دنیا باز نمی گردند بلکه از روی اجبار به رجعت تن می دهند ولی رجعت مؤمنین اختیاری به نظر می رسد.یافته های تحقیق که مبتنی بر روش توصیفی و تحلیلی و با استناد به منابع کتابخانه ای صورت گرفته، حاکی از آن است که یکی از حوادث مهم بعد از ظهور، موضوع رجعت و بازگشت نیکان و بدان به دنیاست، که در آیات متعددی از قرآن، جریان بازگشت افرادی از درگذشتگان به دنیا و رجعت در آخرالزمان مطرح شده است و روایات زیادی از اهل بیت علیهم السلام در تفسیر این آیات وارد شده است.
واژگان کلیدی: رجعت، مهدویت، قرآن و رجعت، رجعت و قیامت
مقدمه
رجعت از عقاید مسلم شیعه است که پشتوانه آن دهها آیه قرآن و صدها روایت از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه معصومین علیهم السلام است،امروزه با اندیشههای سلفیگری وسطحی نگری مواجهیم که به ترویج عقاید سطحی از دین پرداختهاند و به همین منظور، بیشترین هجمهها را به عقاید شیعه کردهاند. «اصل رجعت» نیز از مقولههایی است که هر دو اندیشه غربی و سلفیگری به اظهار نظر درباره آن پرداختهاند . بنابراین تبیین ادله رجعت از قرآن و روایات ضروری به نظر میرسد. در مورد رجعت و دیدگاه شیعه در مورد آن کتاب های زیادی نوشته شده است. در این مختصر تلاش شده است که با توجه به آیات قرآن، اعتقاد به رجعت بررسی شود.
1- مفهوم شناسی
رجعت در لغت: ابن منظور می گوید: امّا «الرَّجْعَه» با «تای وحدت» به معنای یک بازگشت و برگشتن خاص است.[1]
رجعت در اصطلاح مرحوم سیّد مرتضی (متوفای 436 ه.ق) می فرماید:
«اعلم أنّ الّذی تذهب إلیه الشیعه الإمامیه أنّ اللَّه یعید عند ظهور إمام الزمان المهدیّ - عجّل اللَّه فرجه الشریف - قوماً ممّن کان قد تقدّم موتهم من شیعته لیفوزوا بثواب نصرته ویعید أیضاً قوماً من أعدآئه لینتقم منهم؛ بدان همانا آنچه که شیعه دوازده امامی معتقد هستند، همانا خداوند هنگام ظهور حضرت مهدی علیه السلام گروهی از شیعیان و گروهی از دشمنان آن حضرت را که قبلاً مرده اند بر می گرداند تا این که دوستان به ثواب نصرت آن حضرت رسیده و از دشمنان انتقام گرفته شود».[2]
مهدویت: منظور از مهدویت، مجموعه ای از ارزش ها، باورها، رفتارها، نمادها و شعایری است که در پرتو اعتقاد به امام دوازدهم شیعیان و منجی بودن ایشان در آخرالزمان شکل گرفته است. [3]
2- جایگاه رجعت در متون دینی
2-1- رجعت از دیدگاه شیعه: اعتقاد به اصل رجعت از ضروریات مذهب شیعه امامیه به شمار می رود. تمام ائمّه ی اهل بیت علیهم السلام و به تبع آنان، شاگردان و پیروان آن ها از صدر اسلام به رجعت اعتقاد داشته و از این عقیده، دفاع و حمایت نموده اند. شاید هیچ شعاری در تشیّع برجسته تر از رجعت نبوده است. گرچه ممکن است در تفسیر بعضی از جزئیات آن اختلافات جزئی باشد. لذا بسیاری از بزرگان شیعه؛ مانند مرحوم شیخ مفید، سیّد مرتضی و … بر حقّانیت و صحّت رجعت از دیدگاه شیعه امامیه ادعای اجماع و اتفاق کرده اند. [4]
2-2-رجعت از دیدگاه اهل سنّت: اهل سنّت اعتقاد به رجعت را به شدت انکار نموده و قبل از درک و آشنایی با مفهوم و معنای آن، آن را جزء عقاید اعراب جاهلی، یهود و نصاری، عقیده ی هوا پرستان و بدعت گذاران و …دانسته اند. و هر کسی به آن معتقد باشد او را کافر، کذّاب، فاسق، خبیث و … معرّفی نموده و مستحق انواع عذاب های دنیایی و آخرتی می دانند. به نظر اینان هیچ گناهی بالاتر از اعتقاد به رجعت نیست.[5]
3- وقوع رجعت از نگاه قرآن
از آنجایی که قرآن پایه ای ترین منبع برای اثبات حقایق دینی است، درمسئله رجعت نیز به عنوان نخستین منبع و اصلی ترین آنها ، بدان توجه می شود. با یک نگاه گذرا به آیات مربوط به رجعت، پدیدارشدن آن امری مسلم می نماید. آیات مربوط به رجعت بهطور کلی بر دو گونه است؛
3-1- رجعت در میان امت های گذشته( امکان رجعت)
دراین دسته از آیات، به روشنی وقوع رجعت میان اقوام و ملل گذشته گزارش شده است؛ مانند
3-1-1- رجعت چندین هزارنفر از امت حضرت موسی علیه السلام
یکی از دلایل صحت و امکان رجعت دریک امت، داستان هفتاد هزار فراری از طاعون است که دچار مرگ ناگهانی شدند و آنگاه با دعای حزقیل، سومین وصی حضرت موسی علیه السلام زنده شدند. « أَ لَمْ تَرَ إِلىَ الَّذِينَ خَرَجُواْ مِن دِيَارِهِمْ وَ هُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُواْ ثُمَّ أَحْيَاهُمْ … »[6] شیخ صدوق- ره- به اين آيه براى امكان مسأله «رجعت» استدلال كرده و مىگويد: «يكى از عقايد ما اعتقاد به رجعت است (كه گروهى از انسانهاى پيشين بار ديگر در همين دنيا به زندگى باز مىگردند.) و نيز مىتواند اين آيه سندى براى مسأله معاد و احياى مردگان در قيامت باشد».[7]
3-1-2- زنده شدن عزیر بعد از صد سال
یکی دیگر از آیاتی که می توان به واسطه آن بروقوع رجعت در میان امت های گذشته استدلال کرد، چنین است:
« أَوْ كاَلَّذِى مَرَّ عَلىَ قَرْيَةٍ وَ هِىَ خَاوِيَةٌ عَلىَ عُرُوشِهَا قَالَ أَنىَ يُحْىِ هَذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِاْئَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالَ بَل لَّبِثْتَ مِاْئَةَ عَامٍ فَانظُرْ إِلىَ طَعَامِكَ وَ شَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَ انظُرْ إِلىَ حِمَارِكَ وَ لِنَجْعَلَكَ ءَايَةً لِّلنَّاسِ وَ انظُرْ إِلىَ الْعِظَامِ كَيْفَ نُنشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا فَلَمَّا تَبَينََ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلىَ كُلِّ شىَْءٍ قَدِير»[8]
به نظر علامه طباطبایی، شخص مزبور پيامبرى بوده كه از خانه خود بيرون می آید، تا به محلى دور از شهر خودش سفر كند، در بين راه به روستای می رسد كه قرآن كريم آن را« قريه خراب» توصيف فرموده، قريه نظرش را جلب كرده، لذا ايستاده و در سرنوشت آن به تفكر می پردازد، سپس در حالى كه به مردگان نگاه می کرده با خود مىگويد:خدا چگونه اينها را زنده مىكند؟ این سؤال دو جهت دارد، يكى تعجب از زنده شدن بعد از طول مدت، و جهت دوم تعجب از برگشتن اجزا به صورت اولش، لذا خداى تعالى برايش مشكل را از هر دو جهت روشن كرد. از جهت اول از اين راه روشن كرد كه خود او را بميرانيد و دوباره زنده كرد؟ و اما از جهت دوم از اين راه كه استخوانهايى كه در پيش رويش ريخته بود زنده كرد، و جلو چشمش اعضاء بدن آن مردگان را به هم وصل نمود.[9]
در تفسیر نور در ذیل این آیه آمده است : « نمونهى دوّم خروج از ظلمات به نور، در اين آيه است كه پيرامون معاد گفتگو مىشود و هدايت از طريق نمايش و به صورت محسوس و عملى صورت مىگيرد. در تفاسير و برخى روايات آمده است كه نام اين شخص «عُزَيْرٌ» بوده است. یکی از پیام های که از این آیه می توان گرفت این است که، رجعت و زنده شدن مردگان در همين دنيا و قبل از قيامت قابل قبول است».[10]
3-1-3- رجعت اصحاب کهف
يكي از دلايل امكان رجعت، زنده شدن اصحاب كهف پس از 300 سال است كه خداوند در سوره كهف به آن تصريح مي كند: « وَ كَذَالِكَ بَعَثْنَاهُمْ لِيَتَسَاءَلُواْ بَيْنهَُمْ…* وَ لَبِثُواْ فىِ كَهْفِهِمْ ثَلَاثَ مِاْئَةٍ سِنِينَ وَ ازْدَادُواْ تِسْعًا؛…»[11]
به نظرعلامه طباطبایی، اصحاب کهف چون فکر کردن که دیگر حق ظاهر شدنی نیست و باطل از بین نمی رود مایوس شدند، خداوند سالهاى متمادى به خوابشان برده آن گاه بيدارشان كرد تا از يكديگرپرسیدند چقدر خوابیده ایم، يكی گفت يك روز، ديگرى گفت پارهاى از يك روز، آن گاه پيرامون خود نگريسته دیدن اوضاع و احوال دنيا طور ديگرى شده و كم كم فهمیدن كه صدها سال است كه به خواب رفتهاند و اين چند صد سال به نظر ايشان يك روز و يا قسمتی از روز مىآيد.[12]
اين خواب طولانى كه صدها سال به طول انجاميد بى شباهت به مرگ نبوده و بيدار شدنشان را می توان همچون رستاخيز دانست، بلكه اين خواب و بيدارى از پارهاى جهات از مردن و بازگشتن به حيات، عجيبتر بود، زيرا صدها سال بر آنها گذشت در حالى كه بدنشان نپوسيد، در حالى كه نه غذايى خوردند و نه آبى نوشيدند، در اين مدت طولانى چگونه زنده ماندند؟ آيا اين دليل بر قدرت خدا بر هر چيز و هر كار نيست؟ حيات بعد از مرگ با توجه به چنين صحنهاى مسلما امكان پذير است. [13]
دریک جمع بندی کوتاه، به نکات ذیل می توان اشاره کرد:
1. به تصریح آیات قرآن، رجعت های فراوانی در گذشته پدیدار شده است.
2. افزون بر دانشمندان شیعه، بیشتر دانشمندان اهل سنت نیز بر این باورند که در گذشته، رجعت هایی صورت گرفته است.
بنابراین شکی نخواهد ماند که در گذشته، به خواست پروردگار انسان های فراوانی، پس از مردن، دوباره با همان بدنی که از دنیا رفته اند زنده شده، به زندگی دنیایی ادامه داده اند.[14]
3-2- رجعت در آخرالزمان( ادله وقوع رجعت)
برخلاف تصور برخی که رجعت در عصر ظهور و پیش از برپایی قیامت را فقط با بهره از روایات می دانند، از شماری از آیات قرآن نیزمی توان این پدیده بزرگ را اثبات کرد. برخی از این آیات و مباحث مربوط، بدین قرارند:
3-2-1- زنده شدن برخی مردگان
یکی از آیاتی که بر حتمی بودن رجعت در آخرالزمان، استدلال شده است، چنین است: « وَ یَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ کُلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً مِمَّنْ یُکَذِّبُ بِآیاتِنا فَهُمْ یُوزَعُونَ »[15] از این آیه بهطور روشن استفاده میشود که این حشر برای عدهای خاص است؛ زیرا میفرماید: «از هر امتی، گروهی را زنده میکنیم». بنابراین منظور آیه، زنده شدن انسانها در قیامت نیست؛ چون حشر در قیامت، همگانی است؛ همانگونه که آیه دیگری به این حشر فراگیر دلالت دارد.[16]
از نظرعلامه طباطبایی نیز حشر در آن، حشر در غير روز قيامت است، زيرا حشر در روز قيامت اختصاص به يك فوج از هر امت ندارد، بلكه تمامى امتها در آن محشور مىشوند و حتى به حكم آيه« وَ حَشَرْناهُمْ فَلَمْ نُغادِرْ مِنْهُمْ أَحَداً»[17]، يك نفر هم از قلم نمىافتد و اما در اين آيه مىفرمايد: از هر امتى فوجى را محشور مىكنيم. [18]
در تفسیر القمی روایتی ذکر شده، که این آیه را دلیل بر رجعت دانسته است: « عن أبی عبدالله قال: ما یَقولُ النَّاسُ فِی هَذِه الآیةِ (وَ یَوْمَ نَحْشُـرُ مِنْ کُلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً)، قلتُ: یَقولُون إنَّه فِی القِیامَةِ. قَالَ: لَیسَ کَما یَقولُون. إنَّها فِی الرَّجعَةِ، أیَحشُرُ اللهُ فِی القِیامَةِ مِنْ کُلِّ أُمَّةٍ فَوجاً وَیَدعُ الباقِینَ إنّما آیَةُ القِیامَةِ قولُهُ (وَ حَشَرْناهُمْ فَلَمْ نُغادِرْ مِنْهُمْ أَحَداً ؛ امام صادق علیه السلام فرمود: مردم درباره این آیه « یَوْمَ نَحْشُـرُ.. ؛ روزی که از هر امتی، گروهی را برمیانگیزیم» چه میگویند؟ پاسخ دادم میگویند این آیه درباره قیامت است. حضرت فرمود: آنگونه نیست که مردم میگویند. این آیه درباره رجعت است. مگر خداوند در قیامت از هر امتی، عدهای را محشور میکند و بقیه را میگذارد و زنده نمیکند. همانا که آیه مربوط به قیامت، آیه « وحَشَرْناهُمْ فَلَمْ نُغادِرْ مِنْهُمْ أَحَداً» است».[19]
3-2-2- حرمت رجعت اقوام هلاک شده
از آیاتی که با استفاده از روایات مربوط به رجعت دانسته شده، این آیه است: «وَحَرامٌ عَلی قَرْیَهٍ أَهْلَکْناها أَنَّهُمْ لا یَرْجِعُونَ؛..»[20] مرحوم قمی می فرماید: « این آیه از روشن ترین دلایل رجعت است؛ زیرا همه ی مسلمانان معتقدند که تمام مردم در قیامت برمی گردند، هلاک شده باشند یا نشده باشند. پس مراد از «لا یرجعون» رجعت است که هلاک شدگان بر نمی گردند».[21]
محدث بحرانی مینویسد که امام صادق علیه السلام فرمود:« کلّ قریة أهلَکَ الله أهْلَها بالعذاب لایرجعون فی الرَّجْعَة و اما فی القیامة فیَرجِعون و من محض الإیمان مَحْضاً و غیرهم ممّن لم یَهْلکوا بالعذاب و محضُوا بالکفر مَحْضاً یَرْجعون؛ هر آبادی که خداوند با عذاب، اهلش را هلاک کرده است، هنگام رجعت برنمیگردند و اما در قیامت برمیگردند و کسانی که دارای ایمان خالص یا کفر خالصاند و با عذاب هلاک نشدهاند(هنگام رجعت) باز میگردند»[22]
3-2-3- رجعت و نصرت انبیاء
از آیاتی که شیعه بر رجعت در آخرالزمان ارائه کرده است، این آیه است: «إِنّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَالَّذِینَ آمَنُوا فِی الحَیوهِ الدُّنْیا وَیَوْمَ یَقُومُ الأَشْهادُ؛…»[23] کیفیت دلالت این آیه بر «رجعت» مثل آیات قبل خیلی روشن است؛ زیرا این وعده ی الهی، در گذشته که محقّق نشده است، چون انبیاء- به جز اندکی- و اوصیایی آنها به دست دشمنان مظلومانه به شهادت رسیده اند و هرگز یاری نشده اند در حالی که آیه می گوید: ما به طور قطعی فرستادگان خود و مؤمنان را یاری می کنیم. بنابراین یا باید بگوییم: العیاذ باللَّه! خداوند خلف وعده کرده است در حالی که «فَإِنَّهُ لا یُخْلِفُ المِیعادَ» و یا بگوییم: این وعده ی الهی در آینده محقّق می شود. هیچ مسلمانی به فرض اول نمی تواند ملتزم شود، پس در آینده یاری می شوند و یاری شدن آن ها مستلزم زنده شدن و رجعت آنان است.روایات متعددی که از طریق ائمّه ی اهل بیت علیهم السلام وارد شده است این آیه را، به رجعت فرستادگان خداوند و مؤمنان تفسیر نموده است.[24] چنانکه
امام صادق علیه السلام در جواب جمیل بن درّاج که از تفسیر آیه سؤال کرده بود، فرمود: سوگند به خداوند این آیه مربوط به رجعت است، مگر نمی دانی که پیامبران زیادی در این دنیا یاری نشده و به شهادت رسیده اند و ائمّه علیهم السلام که مصداق کامل «الذین أمنوا» هستند بدون یاری به شهادت رسیده و نصرت وعده داده شده شامل حالشان نشده است. پس این نصرت الهی در ایام رجعت محقّق می شود..[25]
3-2-4-رجعت وعده الهی
از دیگر آیه های که در بیان معصومان علیهم السلام به رجعت تأویل شده، این آیه است: «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ ءَامَنُواْ مِنكمُْ وَ عَمِلُواْ الصَّلِحَتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فىِ الْأَرْض… ؛»[26]
در جمله« وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» كلمه«من» تبعيضى خواهد بود نه بيانى، و خطاب در آن، به عموم مسلمين است كه در ميان آنان، هم منافق هست و هم مؤمن، و مؤمنين ايشان نيز دو طايفهاند، يكى كسانى كه عمل صالح مىكنند، و گروه ديگر آنان كه عمل صالح ندارند، ولى وعدهاى كه در آن آمده مخصوص كسانى است كه هم ايمان داشته باشند و هم اعمالشان صالح باشد[27].
بنابراین این وعده الهی شامل همه مؤمنان نیست، بلکه یک گروه خاصی از مؤمنان است که به اعلی درجه ی ایمان و عمل صالح رسیده باشند؛ و مؤمنان هم از سه حال خارج نیستند:
الف) مؤمنان کامل که در اعلی درجه ی ایمان و عمل صالح رسیده اند.
ب) مؤمنان متوسّط که ایمان و عمل صالح شان در حدّ متوسط است.
ج) مؤمنان مستضعف که ایمان و عمل صالح شان در حدّ ضعیف است.
گروه دوّم و سوم نمی تواند مورد وعده ی الهی باشد؛ زیرا ترجیح مرجوح بر راجح، ظلم و عقلاً قبیح می باشد.
پس وعده داده شدگان منحصر است در گروه اول که مصداق آنان در مرتبه ی اول پیامبر اکرم و ائمّه ی اطهارعلیهم السلام هستند، سپس مؤمنانی که در درجه ی اعلی بعد از آنان می باشند.
وعده الهی با این خصوصیات، از آغاز بعثت رسول اکرم صلی الله علیه وآله تا به امروز، هرگز محقّق نشده است و برای پیامبر اکرم و اهل بیت آن حضرت علیهم السلام و مؤمنانی که در مرتبه ی بعد قرار دارند هیچ گاه چنین زمینه ای در طول تاریخ فراهم نشده است، بلکه همه ی آن ها در اثر ظلم ظالمان و بیدادگری غاصبان و توطئه منافقان، به زندان ها و تبعید گاه ها افتاده اند و در نتیجه به فیض شهادت نایل آمده اند. پس باید در آخرالزمان به دنیا بازگردند تا این وعده ی الهی درباره آنان محقّق شود. آنچه که گفته شد از تحلیل ظاهر آیه به دست می آید که معنایی غیر از «رجعت» نمی تواند داشته باشد. چه این که ده ها روایت از طریق ائمّه ی اهل بیت علیهم السلام در تفسیر آیه وارد شده که آیه مربوط به رجعت است.[28]
4- ویژگی های رجعت
از میان روایات فراوان می توان این مطالب را درباره رجعت بیان کرد.
1. رجعت از روزهای بزرگ و مهم عالم است که از آن در قرآن به «ایام الله» یاد شده است. امام صادق علیه السلام فرمود: «ایام الله سه روز است: روز قیام قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف، روز رجعت و روز قیامت .
2. اعتقاد به رجعت از نشانه های شیعیان اهل بیت علیه السلام است.
3. رجعت برای همه مردم نیست بلکه مخصوص مؤمنان خالص و کفار و منافقان خالص است.
4. از جمله مؤمنان رجعت کننده، پیامبران و امامان معصوم علیه السلام هستند و اولین امامی که در زمان رجعت و پس از امام مهدی علیه السلام حکومت عدل جهانی را برعهده می گیرد، حضرت امام حسین علیه السلام است که سال های بسیار حکومت خواهد کرد.
5. برای همه مومنان و منتظران واقعی ظهور مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف که پیش از ظهور آن عزیز از دنیا رفتند امکان رجعت به دنیا و یاری آن امام وجود دارد. از امام صادق علیه السلام روایت شده که هر کس چهل بامداد خدا را با [دعای] عهد بخواند از یاوران قائم، خواهد بود و اگر پیش از ظهور آن حضرت بمیرد، خداوند او را از قبرش بیرون آورد [و قائم علیه السلام را یاری دهد].
6. کفار و منافقان هرگز به میل و ارادۀ خود به دنیا باز نمی گردند بلکه از روی اجبار به رجعت تن می دهند ولی رجعت مؤمنین اختیاری به نظر می رسد. امام صادق علیه السلام می فرماید: هنگامی که حضرت مهدی علیه السلام قیام کند مأمورین الهی در قبر با اشخاص مؤمن تماس می گیرند و به آنها می گویند: ای بندۀ خدا! مولایت ظهور کرده است اگر می خواهی به او بپیوندی آزاد هستی و اگر می خواهی در نعمت های الهی (برزخی) متنعم بمانی باز هم آزاد هستی. [29]
نتیجه
رجعت امکان وقوعی دارد وبرای اثبات آن به آیه 55 سوره بقره درباره زنده شدن دوباره هفتاد نفر از اصحاب حضرت موسی علیه السلام ، آیه 243 سوره بقره درباره رجعت چندین هزارنفر از امت حضرت موسی علیه السلام، آیه 259 سوره بقره درباره زنده شدن عزیر پیامبرپس از صد سال و آیه 25- 18کهف درباره زنده شدن اصحاب کهف می توان استدلال کرد. رجعت در عصر ظهور و پیش از برپایی قیامت را می توان با استناد به آیه 83 سوره نمل درباره زنده شدن برخی مردگان ، آیه 95 سوره انبیاء که درباره حرمت رجعت اقوام هلاک شده ، آیه 51 سوره غافر رجعت و نصرت انبیاء و آیه 55 سوره نور درباره رجعت وعده الهی، اثبات کرد.
فهرست منابع
1. ابن منظور، لسان العرب، ج8، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت
2. بالادستیان، محمدامین، حائري پور،محمد مهدی، حائري پور، یوسفیان، مهدی ، نگین آفرینش، بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود علیه السلام، چاپ 16، قم، 1387
3. بحرانی، سید هاشم، تفسیرالبرهان، مؤسسه الأعلی، چاپ اول، بیروت، 1419ه.ق.
4. پرهیزگار، غلامرضا، انقلاب اسلامی و رشد مهدویت در ایران، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، چاپ دوم، قم، 1393
5. سلیمیان ، خدامراد ، درسنامه مهدویت، بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود علیه السلام، چاپ سوم، جلد 4، قم، 1395
6. سیّد مرتضی، رسائل المرتضی،تحقیق: سیّد مهدی رجائی – دار القرآن -. ، ج1، قم،ط 1405ه.ق
7. طاهری ورسی، احمد علی، رجعت یا حیات دوباره، مسجد مقدس جمکران،چاپ اول،ص 19، قم، 1384
8. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیرالقرآن، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه ، جلد 2، 5، 12، 13و 15،قم، 1417ق.
9. علامه مجلسی، محمّدباقر ، بحار الانوار ، دار احیاء التراث العربی،ج 53 ، بیروت
10. قرائتي، محسن، تفسیر نور، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، تهران، 1387
11. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، دارالکتاب،جلد 1و2، قم، 1367
12. مغیثی ، غلامرضا ، رجعت از نگاه عقل و دین، تهران، نشرمشعر، چاپ دوم، 1391
13. مکارم شیرازی، ناصر و دیگران، تفسیر نمونه، دار الکتب الاسلامیه،جلد 1و12، تهران، 1374
[1] ابن منظور، لسان العرب،مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت.ج 8، ص 114
[2] سیّد مرتضی، رسائل المرتضی،تحقیق: سیّد مهدی رجائی – دار القرآن -. ، ج1، ص 125، قم،ط 1405ه.ق
پرهیزگار، غلامرضا، انقلاب اسلامی و رشد مهدویت در ایران، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، چاپ دوم، ص 20، قم، 1393 [3]
[4] طاهری ورسی، احمد علی، رجعت یا حیات دوباره، مسجد مقدس جمکران،چاپ اول،ص 59، قم، 1384
[5] طاهری ورسی، احمد علی، رجعت یا حیات دوباره،ص 65-64
[6] سوره بقره(2) آیه: 243
[7] مکارم شیرازی، ناصر و دیگران، تفسیر نمونه، دار الکتب الاسلامیه،، ج1، ص: 220، تهران، 1374
[8] سوره بقره(2) آیه: 259
[9] طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیرالقرآن، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه، ج2، ص: 557، قم، 1417 ه. ق.
[10] قرائتی، محسن، تفسیر نور، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، ج1، ص 419، تهران، 1387
[11] سوره کهف(18) آیه: 25و18
[12] طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیرالقرآن، ، ج13، ص: 357
[13]مکارم شیرازی، ناصر و دیگران، تفسیر نمونه،جلد 12، ص 382
[14] سلیمیان، خدامراد ، درسنامه مهدویت، بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود علیه السلام، چاپ سوم، جلد 4، ص 198، قم، 1395
[15]سوره نمل(27) آیه: 83
[16] مغیثی، غلامرضا، رجعت از نگاه عقل و دین، تهران، نشرمشعر،1391، چاپ دوم
[17] سوره كهف(18) آيه: 47
[18] طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج15، ص: 569
[19] قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، دارالکتاب، ج1، ص24،قم، 1367
[20] سوره انبیاء(21) آیه: 95
[21]قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی،جلد 2،ص 50
[22] بحرانی، سید هاشم، تفسیرالبرهان، مؤسسه الأعلی، چاپ اول ، ج5، ص248، بیروت، 1419ه.ق
[23] سوره غافر(40) آیه: 51
[24] طاهری ورسی، احمدعلی،رجعت یا حیات دوباره، ص 107
[25] علامه مجلسی، محمّدباقر ، بحار الانوار ، دار احیاء التراث العربی،ج 53، ص 65، ، بیروت
[26] سوره نور(24) آیه: 55
[27] طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیرالقرآن، ، ج15، ص: 209
[28] طاهری ورسی، احمد علی، رجعت یا حیات دوباره، ص 105-104
[29] بالادستیان، محمدامین، حائري پور، محمد مهدی ، یوسفیان، محمد، نگین آفرینش، بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود علیه السلام، چاپ 16، ص 199، قم، 1387